سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

سوال خیلی از ما:حفظ فضای عاشقانه در ازدواج

    نظر

حفظ فضای عاشقانه در ازدواج

قلب

بسیاری از خانم‌ها و آقایان که مدتی از شروع زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، وقتی به گذشته نگاه می‌کنند یاد دورانی می‌افتند که عاشق یکدیگر بودند و هیچ‌چیز نمی‌توانست جلوی زندگی عاشقانه‌شان را بگیرد، اما وقتی با هم ازدواج می‌کنند و مدت زمانی از این ماجرا می‌گذرد، عشق از زندگی آنها رخت برمی‌بندد.

 

 آنها درگیر گرفتاری‌های روزمره می‌شوند و سرشان آنقدر شلوغ می‌شود که زندگی مشترک برای‌شان یک‌نواخت شده و جذابیت خود را از دست می‌دهد. در این شرایط زمانی هم که تصمیم می‌گیرند تا به زندگی‌شان سر و سامان داده و طراوت گذشته را به آن بازگردانند، سردرگم می‌شوند که از کجا باید شروع کنند ؟

 

زندگی عاشقانه یک اتفاق نیست، بلکه یک ارتباط روزانه است ، یک رابطه دوستانه است که هر روز بیش از پیش رشد می‌کند.

 

باید از زمانی که در کنار هم هستید لذت ببرید و تصور کنید نزد دوست داشتنی‌ترین فرد زندگی خود هستید.

زندگی رمانتیک فرایند پیوند دادن است. بسیاری از زوج‌ها معمولا سعی می‌کنند فضای عاشقانه را با غافل‌گیر کردن طرف مقابل مثلا با رفتن به یک رستوران فوق‌العاده و یا برنامه‌‌ریزی یک مسافرت به زندگی خود بیاورند. اما زمانی که می‌بینند طرف مقابل‌شان چندان خوشحال نشده، خیلی ناراحت می‌شوند. این امر کاملا طبیعی است، چرا که ممکن است چیزهایی که برای شما جالب و سرگرم کننده هستند، برای همسرتان جذاب نباشند.

 

از آن جایی که بیشتر افراد با تکنیک‌های ذهن‌خوانی آشنا نیستند! پس بهتر است از همسر خود سوال کنید چه چیزی دوست دارد. فقط کافی است بگویید: «تو، زندگی همراه با عشق  را در چه چیزهایی می‌بینی؟» ، «عقیده ی تو در مورد یک ملاقات فوق‌العاده چیست؟ برای مسافرت کدام شهر را انتخاب می‌کنی؟»

 مثلا :  آیا همسرتان اهل هنر است؟ خوب می‌توانید او را به موزه و یا نمایشگاه‌های مختلف ببرید.

 

او را غافلگیر کنید:

پرسیدن علایق همسر و سپس عمل بر طبق گفته‌های او به این معنا نیست که شما نمی‌توانید او را غافلگیر کنید، حالا حتما نباید یک مسافرت باشد، می‌توانید یک یادداشت ساده ، اما غافلگیر کننده را در کیفش قرار دهید، غذا و یا سالاد مورد علاقه‌اش را درست کنید و او را به فیلمی که به تازگی اکران شده و او آرزوی دیدنش را دارد، ببرید.

 

برقراری ثبات:

زندگی رمانتیک یک اتفاق نیست. این نیست که شما آخر هفته بیرون بروید و همه چیز تمام شود. این امر مستلزم تلاش‌های مداوم است. البته اگر شما خلاق نباشید شاید برای‌تان کمی مشکل باشد. پس باید راهی پیدا کنید تا به شما کمک کند. بهتر است از سوال کردن از خود شروع کنید، سپس چند کتاب در مورد موضوعی که به شما پیشنهاد کرده خریداری کنید.

 

توجه کردن:

توجه خود را بر روی یکدیگر معطوف کنید نه بر روی اینکه در زمانی که با او هستید، چه کار دیگری هم می‌توانید انجام دهید:

 می‌‌خواهید با هم به پارک بروید؟ پس لطفا تلفن همراه و کیف‌تان را با خود نبرید.

 

اموری را که ممکن است توجه شما را مخدوش کنند، کنار بگذارید و از وقتی که در کنار هم هستید نهایت استفاده را ببرید.

 

ایجاد فضای همراه با عشق در زندگی زناشویی امری نیست که یک شبه و بدون تلاش و کوشش به دست آید. در زندگی مشترک همیشه باید رفاقت و دوستی وجود داشته باشد. برنامه‌هایی بریزید که علایق هر دو نفر را تطمیع کند، با به کارگیری رموز عاشقانه ی کوچک یکدیگر را غافلگیر کنید و زمانی که با یکدیگر هستید تمام توجه خود را به او معطوف سازید.

 

منبع : موفقیت

تماما مهم


تنظیم هیجانات، بهبود روابط

    نظر

تنظیم هیجانات، بهبود روابط

چگونه هوش هیجانی خود را افزایش دهیم

ابراز عشق

به اعتقاد مشاوران خانواده، راه دستیابی به ازدواجی موفق و یک زندگی خانوادگی سرشار از خوشبختی، بسیار ساده و سرراست است: «باید بدانی چه موقع معذرت‌خواهی کنی و هنگامی که همسرت کار مورد علاقه‌ات را انجام نداد به روی خودت نیاوری».  در حقیقت دانستن این که چه موقع، چرا و چگونه از همسرتان معذرت‌خواهی کنید و نیز برخورداری از توانایی‌هایی چون شکیبایی، بردباری و مدارا کردن در هنگام عصبانیت، احتیاج به مهارت‌های هیجانی پیشرفته و سطح بالایی چون همدلی، کنترل خود و درک عمیق نیازها و احساسات دیگران دارد.

هوش هیجانی«توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آن‌ها است.

به گونه‌ای که موجب تعالی و رشد عقلانی-هیجانی گردد». بنابراین هوش هیجان در زمینه ازدواج موفق و زندگی زناشویی، نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد. حال سؤال این است که هوش هیجانی به چه طریقی می‌تواند زندگی زناشویی را تحت تأثیر خود قرار دهد تا بر فراز و نشیب‌های آن فایق آیند؟

توانایی‌های هوش هیجانی  بطور کلی عبارتند از:

 

 توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران

توانایی استدلال کردن راجع به عواطف

توانایی اداره و تنظیم مؤثر عواطف

 

این توانایی‌های سه گانه، ظاهراً عوامل اساسی تشکیل دهنده یک زمینه غنی عاطفی برای داشتن یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب می‌شوند.

ادراک هیجانی و روابط زوجین

از سال 1995 تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه ادراک عاطفی و روابط زناشویی صورت گرفته که نتایج آن به شرح زیر است:

 

 ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد.

 

افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوج‌ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی‌توجه هستند و یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند.

 

انسان‌ها دارای تفاوت‌های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. پژوهشگران دریافته‌اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف با شادی‌های زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد.

 

 زوج‌های خرسند در مقایسه با زوج‌هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان می‌دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می‌دهند.

 

 زوج‌های ناراضی از زندگی زناشویی در عکس‌العمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل می‌کنند.

 

 زنان بهتراز مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آن‌ها عمل می‌نمایند. و این ضعف در مردان خود از عوامل عدم موفقیت در زندگی است . برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش می‌دهد، احتمالاً از علائم غیر کلامی - بدنی (مثل لبخند زدن) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده می‌نماید  و مردی که می‌خواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام هم همراه با خنده است و هم همراه با علائم بالقوه تهدیدکننده‌ای چون حرکات ابرو یا چشم.

 زوج‌های شاد و خوشبخت نسبت به زوج‌های ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در، دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهند.

 برخی از مردان احساس می‌کنند که هم زمان از دو طرف مورد تهدید واقع می شوند: یکی از طرف موقعیت‌هایی که قادر به کنترل آن‌ها نمی‌باشند و یکی هم از طرف عواطف ناخوشایند و منفی، چون اضطراب و اندوه که به‌وسیله این موقعیت‌ها ایجاد می‌شوند. این مردان هنگامی که احساس آسیب‌پذیری و ناتوانی می‌نمایند، عصبانی می‌شوند و مایلند تا از آن طریق احساس کنند قادر به کنترل موقعیت‌ها می‌باشند.

 

در مجموع و بر اساس یافته‌های مطالعات انجام شده ، اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشویی‌شان آگاه گردند.

 

منبع: ندای مشاور، با تغییر و تلخیص


1-88

    نظر

7 راز عشق با دوام

قلب

بسیاری از زوج های جوان پس از گذشت مدت زمانی نه چندان طولانی، احساس می کنند شریک زندگی شان دیگر مثل روزهای اول زندگی آنها را دوست ندارند و نسبت به او بی اعتنا است ، اما زوج هایی هم پیدا می شوند که همواره از در کنار هم بودن احساس لذت می کنند. این مقاله7 راز برای ادامه عشق بادوام را برای شما می گشاید.

تفاوت ها را بفهمیم

مهم ترین جنبه ی جذابیت این است که ما با هم تفاوت داریم. درست همانطور که قطب منفی و مثبت یک آهن ربا یکدیگر را جذب می کنند ، مرد با ویژگی های مردانه و زن با ویژگی های زنانه یکدیگر را جذب می کنند. تشابه و همسانی زن و مرد از لحاظ رفتار، افکار و کردار چیزی به جز کسالت آور شدن زندگی و بی علاقگی به ادامه آن را در پی نخواهد داشت.

اگر خویشتن واقعی خود را منکر نشویم و تفاوت های موجود در یکدیگر را درک کرده و خود را با آنها تطبیق دهیم به عشق پردوام تری دست خواهیم یافت.

جامه عمل پوشاندن به خواسته های متفاوت و مختص مرد در راستای عقاید او از طرف زن از یک سو و متقابل این اصل از طرف مرد برای زن و خواست های او از سویی دیگر، هدفمندی زندگی و به دنبال آن برآورده شدن خواسته های دو طرف را در برخواهد داشت که نتیجه ای به جز تداوم عشق و گرمی زندگی را پی نخواهد داشت. هیچ یک از زوجین هرگز نباید در راستای تغییر دیگری بر مبنای خواست ها و عقاید خود گام بردارد چرا که در غیر این صورت همچون قطب های متجانس آهن ربا یکدیگر را دفع خواهند کرد و نیرو جاذبه بین آنها تبدیل به دافعه خواهد شد. طلاق عاطفی نتیجه ای از این نیروی دافعه خواهد بود.

زن وشوهر باید یکدیگر را همان طور که هستند و با همان ویژگی های مختص و متفاوت پذیرفته و برای برآورده کردن خواست های یکدیگر گام بردارند.

تغییر و رشد

از جمله تفاوت های اشرف مخلوقات با سایر آفریده های خدا، صاحب اختیار بودن و قدرت تفکر اوست و همین دو خصیصه برای تغییر و رشد او چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی کافی است و این تغییر در هر برهه زمانی از زندگی امکان پذیر است، چرا که اختیار داشتن و قدرت تفکر، اراده و پشتکار را به همراه می آورد، اگر مدبرانه رفتار نکنید و در زندگی خود تغییرات لازم را اعمال نکنید ، زندگی زناشویی شما احتمالاً خسته کننده می شود. وقتی روابط زناشویی امکان رشد را فراهم نسازد ، آن پیمان کم رنگ خواهد شد. اگر ازدواج به گونه ای باشد که با خود صادق باشیم، تغییر خود به خود ایجاد می شود.

احساسات، نیازها و آسیب پذیری ها

برای این که عشق را دریابیم، به احساس نیاز داریم. نارضایتی زوجین از یکدیگر سبب سرکوب شدن احساسات و عواطف محبت آمیز آنها نسبت به یکدیگر می شود و به مرور، وقتی زن و شوهر احساسات خود را همچنان سرکوب می کنند، دیواری به دور قلب خود می کشند و این نتیجه ای جز بی اعتنایی و عدم حمایت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدریج که دیوار دور قلب بلندتر می شود و راه قلب به طور کامل مسدود می شود ، طلاق عاطفی رخ خواهد داد و میان مال و احساسات محبت آمیز فاصله ای عمیق خواهد افتاد.

به کمک برقراری ارتباط صحیح و با قدرانی از کارهای یکدیگر می توانیم دیوار دور قلبمان را خراب کرده و مهر و عشق از دست رفته را باز یابیم.

مسوولیت شخصی و التیام نفس

وقتی نیازهای احساسی ما در ازدواج برآورده نمی شوند ، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به گذشته ها خودنمایی می کنند ، لحظه ای احساس مهر و عشق می کنیم و لحظه ای بعد به طلاق می اندیشیم. هرگاه احساس می کنید حال خوبی ندارید و یا این که از یک عمل یا حرف همسرتان برآشفته شده اید، بدانید که در اعماق وجود شما چیزی هست که نیاز به التیام دارد. در این شرایط لازم است که بخشاینده تر و پرمهرتر ظاهر شویم.

در این مواقع باید از خود مراقبت و یا حتی در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه کنیم . در این هنگام، با بخشش و چشم پوشی کردن از بی مهری های گذشته هم خویشتن خویش را التیام بخشیده ایم و هم همسرمان را از آماج سرزنش های خود و مشاجره های مجدد دور می کنیم.

احترام متقابل به یکدیگر

باید توجه داشت که هر مشاجره ای در هر زمینه ای نباید منجر به ریختن حرمت و احترام بین طرفین شود. به عبارتی حتی برای مشاجره و بگومگوهای زوجین هم باید یک حد و مرز مشخصی در نظر گرفته شود و هیچ یک از زوجین نباید پا را فراتر از آن بگذارند .

یک همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

عشق و مهر و محبت

زن ها بیشتر زمانی احساس محبت می کنند که از ناحیه شوهرشان حمایت عاطفی شوند. زن وقتی عشق را احساس می کند که دریابد عشق و محبت شوهرش ادامه دار است. ممکن است مسائلی مانند سالگرد ازدواج ، تاریخ تولد و یا حتی وقایع مهم زندگی برای مرد اهمیتی نداشته باشد و حتی به دست فراموشی سپرده شود ، اما برای اغلب زنان این مساله در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد چرا که استمرار عشق و محبت شوهر را برایشان به اثبات می رساند. اغلب زنان احساسات شنیداری و کلامی را بهتر درک می کنند. جملاتی مانند «من به توعلاقه دارم»، «احساست را درک می کنم»، «می دانم از چه خوشت می آید» و «همیشه در کنارت خواهم بود» اگرچه جملات ساده ای هستند ، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسیار موثر خواهد بود. اما دریافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتی احساس مهر و عشق می کند که زنش پیوسته از کارهایی که او انجام می دهد قدردانی و تعریف و تمجید نماید. مرد زمانی شاد می شود که همسرش راضی باشد.

در حالی که زن از گرفتن حتی یک شاخه گل سرخ به عنوان هدیه احساس مهر و عشق می کند، مرد از مورد قدردانی واقع شدن به این احساس می رسد.

 وقتی مرد برای همسرش کارهای کوچک می کند و زنش از او تشکر می نماید ، مرد احساس محبت می کند. اگر مرد فراموش کرد ، زن مدبر کسی است که به لحن غیرمتوقعانه موضوع را به او یادآور شود. و مرد متعهد نیز مردی است که به محض یادآوری همسرش را مورد دلجویی و محبت قرار داده و سهل انگاری خود را از دلش درآورد. در غیر این صورت این بی مهری ها به مرور زمان انباشته شده و به جایی می رسد که حتی حمایت و دلجویی و تدبیر نیز کاری از پیش نبرده، طلاق عاطفی زوجین را سبب خواهد شد.

دوستی ، استقلال و تفریح

سرکوب احساسات به روحیه دوستانه زن و شوهر آسیب می رساند. اگر زن یا شوهر، هر کدام به تنهایی در زندگی زناشویی خود از خودگذشتگی نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقی می ماند اما مهر و عشق آنها را تنها می گذارد.

بدون داشتن مهارت های جدید ارتباطی با آن که ممکن است ازدواج پابرجا باقی بماند، مهر و عشق صحنه را خالی می کند و زندگی زناشویی فقط جنبه فیزیکی به خود گرفته وهمان طلاق عاطفی را منجر خواهد شد.

وقتی زنی به همسرش علاقه دارد اما به او برای حمایت از خود کمک نمی کند، در واقع به روابط زناشویی خود آسیب می رساند. مرد تنها زمانی در روابط زناشویی خود موفق ظاهر می شود که بتواند خواسته ها و نیازهای همسرش را برآورده سازد.

برای ایجاد دوستی در روابط زناشویی باید تعادلی میان استقلال و وابستگی ایجاد شود.

 همان طور که نیاز به همسرمان مبنای شوق و عشق و تداوم زندگی است، اما اگر به اندازه کافی استقلال و خود مختاری نداشته باشیم، در مواقعی که همسرمان چیزی ندارد که به ما بدهد و یا در مواقعی که بنابر دلایلی (که منطق خودش حکم می کند) نخواهد کاری را برای ما انجام دهد، احساس می کنیم در گرفتن آنچه به آن نیاز داریم، ناتوان هستیم. با قبول مسوولیت در قبال خود و با التیابم بخشیدن به خوشیتن، می توانیم در مواقعی که همسرمان نمی تواند کاری برای ما انجام دهد اقدامی برای خود صورت دهیم. از جمله این موارد می توان از وابستگی های افراطی مرد در تمامی زمینه ها نام برد. احساسات بیش از حد و زیاده روی، توقعات را بالا خواهد برد و این نیز پیش زمینه ای برای مشاجرات خانوادگی است.

 

منبع : چهار دیواری- با تغییر

تنظیم برای تبیان: داوودی

 


داستان پرستو-متین سال 87

    نظر

پرستو:متین بدووووووو دیر شدااااا!!!

متین:من که حاضرم میبینی که!

پرستو : بله میبینم

پرستو مقابل متین ایستاد و یقه ی تا خورده ی پیراهنش رو درست کرد .

متین:خوب بریم؟؟؟؟

پرستو :آره دستم درد نکنه یه موقع حضرت آقا!!

متین:خدا نکنه خانومم کی دوست داره دست پرستوی من درد بگیره برم شکمشو سفره کنم!!!؟؟(چشمک!!)

پرستو:تو این زبون و نداشتی چی کار میکردی پسر؟

متین:دعا میکردم خدا بهم زبون بده 4 متر که حریف زبون تو یکی بشم

پرستو:آرههههههههههههههههههههههه؟

متین:آره

پرستو و متین راهی منزل خانواده ی پرستو شدند

3 ساعت بعد

متین جان میای اینجا؟

پرستو:مامان مامان چی کارش داری میخوای چی بهش بگی؟به منم بگو!!

مادر پرستو:حرف مادر و پسریه تو برو فعلا با تو کاری ندارم

پرستو:بله این یعنی شرت کم دیگه بله؟

مادر:چیزی گفتی پرستو؟

-نه مامان من چیزی نگفتم به ...به ..... میرم به کارم برسم فعلااااااااااا

پرستو به سمت اتاق خودش رفت اما صدای ستار امیر از اتاق کناری نظرش را تغییر داد در زد

-:داداشی اجازه هست؟

-:بیا تو پری

-:سلاام آقا دادا چی شده اینجا نشستی؟؟؟ بغض کردی پسر؟چی شده؟

-:هی..هیچی

-:یادت میاد بهت دروغ گفته باشم امیر؟

-:سکوت

-:پرسیدم یادت میاد؟

-:نه !نگفتی

-:تو چی تا به حال بهم دروغ گفتی؟

-:منظورت چیه؟

-:داغ نکن جوابمو بده دروغ گفتی بهم تا حالا ؟

-:ممکنه چیزی نگفته باشم اما دروغم نگفتم بهت نه!

-:خوب پس الانم دروغ نگو داداشم.چیه؟چی شده؟

-:گفتم که هیچی!

-:بس کن اینقد غد نباش یادت نره ما با هم بزرگ شدیم تازه من ازت 2 سال بزرگترم یعنی خیلی خوب اخلاقیاتت یادمه پس بگو بینم قضیه چیه؟

-:چیز مهمی نیست دختر برو ببینم اصلا اشتباه کردم گفتم بیای تو بیرون

-:بله؟؟؟؟؟؟؟امیر این تویی این امیر منه؟آهان پس قضیه عشقولیه!!!(امیر با عصبانیت به پرستو نگاه میکند)حاشا نکن لو رفتی اساسی تا بیشتر از این سفره ی دلتو وا نکردم خودت بگو ببینم چه خبره؟

-:سکوت

-:نمیگی دیگه!!!!!!!!!!!!!!باشه خودم میگم

یکی بود یکی نبود یه روز یه دختره بود که اسمشو هنوز نمیدونم

-:امیر عصبانی شد و داد زد بس کن پرستو

حالا نوبت داد پرستو شد:خوب پس خودت بگو دیگه کشتی منو  بگو چی شده دیگه مگه غریبه ام؟

-:امیر کمی آروم شد پرستو کنارش نشست دست برادرش رو گرفت و گفت :بگو امیر اون کیه؟الان کجاست بهش گفتی؟

امیر که سرش رو پایین انداخته بود گفت:چی رو؟

پرستو:که دوسش داری!

امیر جا خورد و  خجالت کشید

پرستو:لازم نیست سرخ بشی این مسئله برای همه تو این سن و سال پیش میاد !

امیر:از یکی خوشم اومده بود اما رفت

پرستو:رفت؟یعنی چی رفت؟

امیر:یعنی به من جواب رد داد  حالام ازدواج کرده

پرستو:امیر کی بهش گفتی احساستو کی جواب رد بهت داد ؟

مرداد بود که دیدمش و بعد یه مدت بهش گفتم که..

پرستو:جوابتو همون موقع داد؟

امیر :نه دقیقا نه

-:یعنی چی؟

-:خودشم مردد بود !

-:این که طبیعیه خوب بعدش؟

-:بعد یه هفته تقریبا که از خواسته بود بهش وقت بدم جواب رد بهم داد

*:تو هم پیشو دیگه نگرفتی؟

-:چرا دو بار دیگه هم خواستمو مطرح کردم حتی گفتم برای آشنایی خانواده ها با هم من هیچ مشکلی ندارم ولی باز جوابش نه بود

-:دلیلشو نپرسیدی؟

-:چرا میگفت  شما با فردی که من تو ذهنم دارم خیلی فرق دارین نمیتونم به عنوان همسر بپذیرمتون

-:چیز دیگه ای نگفت؟خوب فکر کن

-:اینم گفت که شما فقط اونی نیستین که من لایقش باشم البته این که ....

-:خوب یعنی منظورش این بوده که اشکالی در تو نیست فقط به قولی راه سرنوشتتون از نظر اون یکی نمیتو نه باشه نمیتونین با هم زندگی مشترک تشکیل بدید!من بهش حق میدم این زندگی خودشه باز خوبه اینقدر رک بوده و پای حرفش وایساده

-:ممنون پرستو خانم دلداریتون عالی بود ولی به هر حال

-:به هر حال حس میکنی نیمهی گمشدتو از دست دادی نه؟

امیر به نشانه ی تایید  سر تکان داد!

-:خوب ببین پسر خوب روزگار بازی های زیادی داره

-:سفسطه نکن پرستو اصلا حوصله ندارم

-:باشه پس به سوالام جواب بده  من همون پرستوی 4 سال پیشم؟

.

.

.

جواب بده خواهشا

-:نه

-:تو چی خودت همون امیر پارسالی؟

-:نه نیستم حالا که چی؟

-:چطور انتظار داری نیمهی گمشدت یه فرد ثابت باشه در حالی که خود تو اینطور نیستی

-:منظورتو بگو دیگه!

-:ببین امیر قبول دارم تو به کسی علاقه داشتی و به این نتیجه هم رسیده بودی که یار تو اونه اما حالا راه تو از اون جداست چون اون نخواسته بله؟اگر میخواست و با تو میموند دیگه ما میشدید و با هم تغییر میکردین و خودتونو همراه با هم با شرایط وفق میدادین اما الان اینطور نشده

تو و اون راهتون جدا شده حالا به هر دلیلی یعنی تو جدا تغییر میکنی شرایط روی تو یه جور اثر میذاره یه جور تغییر میکنی اون یه جور دیگه

حتی اگه ازدواجم نکرده بود تو نمیتونستی بگی دو سال دیگه هم بهز  همین دختر نیمه ی گمشده ی منه !هر آدمی هزاران نیمهی گمشده در طول زندگیش داره اما نه در آن واحد تو دو سال دیگه یه نیمهی گمشدهی دیگه ای میتونی داشته باشی که با تغییراتی که خودت تا اون زمان کردی هماهنگه اینطور نیست که اگه این نشد پس همه چیز تمومه دیگه عشقم واسه همیشه نابود شد نه داداش من!

-:خوب تو میگی حالا چی کار کنم؟شاد باشم و انگار نه انگار این نشد یکی دیگه؟باورم نمیشه تو داری اینو میگی!

-:من نمیگم شد که شد به جهنم البته که برات تلخه هیچ کسم غیر خودت این حالتو درک نمیکنه اما راهش این نیست

.

.

پرستو بلند شد و به سمت در اتاق رفت:

امیر برایی یاد عشقت گریه کن گریه کن!عزاداری کن اما تو خودت نریز بذار مهر تو با شکوه به خاطره بسپاری

زنده به گورش نکن اونقدر برات عزیز هست که براش یه مجلس ختم بگیری نه؟

حالا من میرم

میدونم دادش من همیشه توکلش به خداست و منطقی فکر میکنه!

 

تقدیم به همه ی کسانی که دردی مشابه درد امیر رو حس کردن (اعم از دختر و پسر)