سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

اصول عاقلانه ، انتخابی عاشقانه

    نظر

اصول عاقلانه ، انتخابی عاشقانه

انتخاب همسر

از میان همه  تصمیماتی که در زندگی خود می‌گیرید، فقط معدودی از آنها بسیار با اهمیت هستند، مثل انتخاب همسری که می‌خواهید عمری با او زندگی کنید. یک انتخاب اشتباه می‌تواند زندگیتان را تباه کند، باعث شود روز و شب را در نومیدی و ناکامی بسر برید، شما را افسرده یا نگران کند، یا در شرایطی قرار دهد که نه تنها سلامت روانی‌تان در خطر افتد بلکه سلامت جسمی تان هم تحلیل رود. همین طور ممکن است وضع اقتصادیتان نابسامان شود یا شاید هم در معرض بد رفتاری‌های جسمی یا زبانی قرار گیرید، یا به‌عنوان همسری ناموفق درگیر مسائل فرزندی شوید که به تنهایی باید از پس مشکلات او هم بر آیید.

 

پیامدهای یک انتخاب غلط و نارضایتی از زندگی زناشویی و یا حتی فرو پاشی آن، نه تنها زندگی شخصی خودتان را نابود می‌کند بلکه دود آن به چشم نسل بعدی که از شما پا می‌گیرد هم خواهد رفت. بنابراین، با انتخاب درست و عاقلانه شریک زندگی خود، لطف و کمک بزرگی به‌خود می‌کنید. بله، شما نیازمند یادگیری برخی مهارت‌های ارتباطی پایه نظیر حل مسئله و رفع اختلافات هستید. اما شما در عین حال، به همسری نیاز دارید که در تمامی امور همراهی و همدلی خوبی با شما داشته باشد و به‌اصطلاح یار غارتان باشد؛ یعنی با او احساس نزدیکی و یکدلی کنید. شما خانمها و آقایان جالب  است که بدانید در میان شاخه‌های مختلف علوم، علمی هم به نام علم یا دانش همسر گزینی وجود دارد.

از همسر خود به اندازه اعتمادی که به او دارید، توقع داشته باشید ؛ یعنی به طرف مقابل خود به اندازه شناختی که از او دارید اعتماد کنید.

روابط و مناسبات بین انسان‌ها، به ویژه همسران، پدیده‌هایی مرموز یا پر راز و رمز نیستند که به‌دنبال درخشش جرقه‌ای جادویی وارد زندگی شما شوند، چیزی که گاهی به آن کیمیای عشق هم می‌گویند و هیچ ارتباطی هم به داشتن یا نداشتن استعداد خاصی برای ایجاد یک پیوند ابدی ندارد. عشق به هیچ وجه کور نیست. داشتن روابط سالم در زندگی مشترک، در واقع بر پایه عشق، اعتماد و اطمینان، تعهد، صمیمیت و تعلق خاطر به یکدیگر استوار است.

انتخاب همسر

دکتر جان ون می‌گوید: با افزایش شناخت از شخص مورد علاقه تان، این شما هستید که تشخیص می‌دهید آیا این شخص می‌تواند مورد اعتمادتان باشد یا نه. همین طور هم آیا امکان دارد همان کسی باشد که در زندگی مشترکتان بتوانید به او تکیه کنید یا نه. به تدریج و با گذشت زمان، شما سطحی از تعهد و مسئولیت را به وجود می‌آورید. در این جا، پنج عامل تعیین‌کننده ارائه می‌شود که روابط شمارا استحکام و دوام می‌بخشند. مشکل این است که این پنج عامل باید همزمان و هماهنگ رشد و تکامل یابند و شما در این کار باید از دل و جان مایه بگذارید. بنابراین، هرگز اجازه ندهید که یکی از این پنج عامل خیلی بیشتر از سایر عوامل در این مسیر روبه رشد جلو افتد. این پنج عامل عبارت اند از: شناخت ، اعتماد،  اتکاء، تعهد و در گیر شدن عواطف و احساسات.

 

دکتر جان ون می‌گوید: به هنگام رشد و اعتلای روابطتان، به منطقه سالم و امنی نیاز دارید که در آن وارد شوید. قانون اصلی برای ماندن در این منطقه سالم و امن، این است که هرگز اجازه ندهید که یکی از این پنج عامل پیونددهنده پویا و فعال، رشدی فراتر از مرحله خاص خودش داشته باشد. بنابراین، هرگز نگذارید که روابطتان فرا‌تر از میزان تعهد و وفاداری تان پیش رود و برای طرف مقابل خود هم حد و حدودی از تعهد و وفاداری قائل شوید که به‌اصطلاح در حیطه اعتماد و اطمینانی که به شما نشان می‌دهد بگنجد.

از همسر خود به اندازه اعتمادی که به او دارید، توقع داشته باشید ؛ یعنی به طرف مقابل خود به اندازه شناختی که از او دارید اعتماد کنید.

دکتر جان‌ون ‌در ادامه می‌گوید: اگر از این منطقه سالم و امن پا فراتر نهید، آن گاه به خاطر عشق و علاقه‌ای که به شخص مورد علاقه تان دارید، دچار غفلت می‌شوید و مسائل و مشکلات بین خودتان را کم اهمیت خواهید شمرد. اگر قبل از شناخت کمی به او اعتماد کنید یا قبل از آن که شناخت لازم و کافی از او به دست آورید یا میزان تعهدش را نسبت به‌خودتان سنجیده باشید وارد روابط بسیار نزدیکی با او شوید، آن گاه نا چار خواهید بود که مشکلات بین خودتان را کوچک جلوه دهید یا نظر تان را در باره او تغییر دهید و به‌اصطلاح حرف خودتان را پس بگیرید و وارد مرحله‌ای شوید که به نومیدی و دلسردی دائمی گرفتارمی شوید و متأسفانه زمانی متوجه خواهید شد انتخابتان یک اشتباه محض بوده که دیگر خیلی دیر شده و کار از کار گذشته است.

 رابطه، با شناخت شروع می‌شود و این شناخت شماست که سایر عوامل مؤثر در روابط را تحت کنترل خود می‌گیرد. شناخت شما از دیگری با وسیع‌تر شدن دامنه روابط و مناسبات متقابل و کسب تجارب مختلف از یکدیگر، به تدریج و به مرور زمان عمق بیشتری می‌یابد. این نکته مهم است که متوجه نحوه بر خورد کسی که قرار است به عنوان همسرتان انتخاب کنید در موقعیت‌های مختلف باشید: مثلا اینکه رفتارش با دوستان، اعضای خانواده، روسای اداره‌اش، همکاران، غریبه‌ها  و بچه‌ها چگونه است. در جریان مطالعه و بررسی یکدیگر و کسب شناخت درست، پنج نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد:

1 - پیشینه خانوادگی و دوران بچگی

2 - رفتارها و فعا لیت‌های آگا هانه و پخته برخاسته از وجدان بیدار

3 - آگاهی از درجه میزان سازگاری و انعطاف‌پذیری بالقوه خود

4 - ارائه نمونه‌هایی از دیگر الگوهای ارتباطی

5 - داشتن توان لازم در کار برد مهارت‌های ارتباطی با دیگران

این نکات به بهترین وجه شناخت لازم را از کسی که می‌خواهید به همسری خود بر گزینید به شما می‌دهد. دکتر جان ون‌ تاکید می‌کند که با استفاده از این روش‌ها می‌توانید هم به ندای قلب و احساس خود گوش دهید و هم پیرو عقل خود باشید.

 

منبع: همشهری


از او علم غیب نخواهید

    نظر

 از او علم غیب نخواهید

ازدواج نا موفق

در مقالات قبل در مباحثی در مورد خطاهای شناختی که ممکن است در میان زوجین اتفاق بیفتد و روابط زناشویی را مختل کند  مطالبی را اعم از گسسته بینی، تجرید های انتخابی ،تعمیم های مبالغه آمیز،استنباط دلبخواهی، تفکر قطبی شده

شرح دادیم و در ادامه سعی داریم موضوع هایی دیگر را برای شما مطرح نماییم.

 درشت نمایی

درشت نمایی تمایل به مبالغه گرفتن کیفیات خوب یا بد دیگران و مصیبت ‌آمیز جلوه دادن بیش از اندازه نتایج وعواقب حوادث است. مصیبت‌آمیز دیدن امور، مشمول موقعیتی است که حادثه‌ای به نظر مهار ناشدنی می‌رسد. ابراز احساسات بی‌تناسب زن یا شوهر، اغلب نشانه تفکر مبالغه‌آمیز آنهاست. ممکن است زن یا شوهری که از موضوعی  نگرانی دارد ناخواسته‌، در ذهن، همسرش را به باد حمله بگیرد. در این شرایط، حوادث به طور غیرواقع بینانه مهیب و وحشتناک تلقی می‌شوند و حال آنکه در واقع عواقب حادثه تا این حد مصیبت بار نیست. مثلا ممکن است شوهری پیش خود فکر کند: «چه وحشتناک است که همسرم از من عصبانی می‌شود».اشخاص اغلب در باره احساسات خود مبالغه می‌کنند. ممکن است فکر کنند: «نمی‌توانم این همه عصبانیت را تحمل کنم»، «نمی‌توانم همیشه دلتنگ باشم» و ...در صورتی که اگر مقداری روی نگرش ها و افکار خود تغییر ایجاد نماییم ، می توانیم منطقی تر با مسائل برخورد کنیم.

فاجعه‌آمیز دیدن امور اغلب ناشی از ترسی است که به خشم می‌انجامد.

توضیحات انحرافی

 تفسیر منفی رفتار همسر، یکی از گرفتاری‌های عمده زوج‌هاست. اگر فرض را بر این بگذاریم که در پس رفتار همسر ما انگیزه ناخوشایندی وجود ندارد؛ امکان درک علت حادثه، پیش‌بینی و کنترل آن ساده‌تر می‌شود. اگر بدانیم که انتظار چه حادثه‌ای را می‌کشیم، می‌توانیم خود را از پیش برای برخورد با آن آماده کنیم. می‌توانیم با آمادگی بیشتری به استقبال حادثه برویم و در صورت نیاز، از بروز آن در آینده جلوگیری نمائیم.ازدواج نا موفق

 زنی که از ازدواجش ناراضی است شوهر خود را به خاطر جزیی‌ترین سهل‌انگاری‌ها مقصر می‌شناسد و مردی که از ازدواج خود دلتنگ است، گرفتارهای زناشویی خود را متوجه زنش کرده، پای مسائل شخصی او را پیش می‌کشد. زن، شوهرش را متهم می‌کند که «همه‌‌اش به خاطر سهل‌انگاری اوست» و مرد پیش خود می‌گوید: «به خاطر ضعف شخصیت اوست». به هم نسبت دادن سوء‌نیت یکی از گرفتاری‌های عمده زن و شوهر در ازدواج‌های ناموفق است. زن و شوهری که مرتب یکدیگر را متهم به بدخواهی می‌کنند، روابطشان بیش از پیش تیره می‌شود. منظور این نیست که بداندیشی وجود ندارد، منظور این است که انگاره‌های فعال در ازدواج‌های ناموفق، اغلب شرایطی را فراهم می‌سازند که این انگیزه‌‌ها بیش از آنچه هستند، مورد مبالغه قرار می‌گیرند.

شخصی سازی

 بسیاری از اشخاص از روی عادت رفتار دیگران را متوجه شخص خود می‌دانند. "هر اتفاقی بیفتد، به شکلی با من ارتباط دارد». این سوء نگرش باعث می شود تا از رفتار همسرتان همیشه برداشتی مثبت یا منفی در ارتباط با خود داشته باشید در حالی که همیشه چنین نیست.

در ازدواج‌های ناموفق، زن و شوهر در جستجوی یافتن دلایل دلسردی و دلتنگی در زندگی زناشویی خود به ناچار برخی از انگیزه‌های منفی و حتی بدخواهانه و یا خصوصیات شخصیتی همسر خود را زمینه‌ساز اصلی گرفتاری قلمداد می‌کنند.

ذهن خوانی

 زن و شوهر، تحت تاثیر این باور بی‌دلیل از افکار و انگیزه‌های یکدیگر برداشت نادرست می‌کنند. یا آنکه گاه ذهن خوانی  درست از آب در می‌آید، امکان اشتباه کردن و لاجرم آسیب دیدن روابط دور از انتظار نیست. در همین ارتباط، یکی از اشتباهات رایج زن و شوهر این است که خیال می‌کنند همسرشان باید علم غیب داشته باشد: «زنم باید بداند که من از خودخواهی خوشم نمی‌آید». یا «شوهرم باید بداند که من از او توقع دارم به دیدار پدر و مادرم برود».

استدل‌های عینی

موقعیتی است که زن و شوهر به اتکای احساس خود فرض را بر درست بودن آن برداشت می‌گذارند. بر این اساس، شخص تقصیر احساس منفی خودش را به گردن دیگران می‌اندازد. مثلاً «اگر احساس نگرانی می‌کنم، دلیلش این است که همسرم با من بد برخورد کرده است».

 

برگرفته از کتاب" عشق هرگز کافی نیست"، ترجمه قراچه داغی،با تغییر و تلخیص

تنظیم برای تبیان: کهتری


شوهرداری به روشی کاملا اصولی

    نظر

 شوهرداری به روشی کاملا اصولی

عشق

 خانم های عزیز تبیانی : برای اینکه خانه تان مملو از شواهد عشق و محبت شود ، شما  به وظایف خود به خوب عمل کنید ، مطمئن باشید ، حتی اگر تا به امروز رابطه ی صمیمی نداشتید ، با تغییری که در رفتارتان می دهید ، رفتار همسرتان و در نتیجه گرمی زندگی تان تغییر می کند. و به همسرتان سفارش کنید تا مقاله ی شنبه ی هفته ی آینده را بخواند ( آموزش زن داری نوین) ، و هر دو برای زندگی صمیمی تر  گام بردارید.

 

1- گاهی برایش مادرى کن

انسان در مواقع گرفتارى و بیمارى احتیاج به پرستار و غمخواردارد ،دلش میخواهد کسى با وى همدردى کند و به وسیله دلداری ها و تقویت هاى روحى ، اعصابش‏را آرامش بخشد. مردها همان کودکان سابق هستند که بزرگ شده‏اند ،هنوزهم احتیاج به نوازش ها و محبت هاى مادر دارند ،مرد وقتى با زنى پیمان‏زناشویى بست انتظار دارد که در مواقع گرفتارى و بیمارى درست مانندیک مادر مهربان از وى پرستارى و دلجویى کند.

در هنگام ناخوشی و بیماری همسرت ، نوازش ها و دلسوزی هاى تو دردهایش را تسکین می دهد و در بهبودیش کمک می کند ، در نتیجه ، به زندگى دلگرم می شود ، نسبت‏به تو علاقه ی بیشترى پیدامی کند ، اگر مریض شدى همین عمل را نسبت‏به تو انجام می دهد.

خانم محترم!

اگر شوهرت مریض شد بیش از سابق مهربانى کن و اظهار همدردى و تاسف کن .چنان وانمود کن که از بیمارى او شدیدا ناراحت هستى، دلداریش بده ، اسباب استراحت را برایش فراهم ساز، بچه‏ها را ساکت کن تا اعصابش آرام گردد ،اگر احتیاج به دکتر و دارو دارد وسیله‏اش را فراهم ساز،هر غذایى را که میل دارد و برایش خوبست فوراتهیه کن،دم به دم از او احوالپرسى و دلجویى کن ،اگر شب را به بی خوابى گذرانده بامداداظهار ناراحتى کن،در روز اتاق را خلوت کن شاید خوابش ببرد ،نوازش هاو دلسوزی هاى تو دردهایش را تسکین می دهد و در بهبودیش کمک می کند ، در نتیجه ، به زندگى دلگرم می شود ، نسبت‏به تو علاقه ی بیشترى پیدامی کند ، اگر مریض شدى همین عمل را نسبت‏به تو انجام می دهد.

 

2- راز نگهدار باش

معمولا خانم ها میل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع‏شوند ،می خواهند از وضع کسب، مقدار درآمد ،موجودى،اسرار کسبى ،تصمیمات آینده‏اش با خبر شوند.و به طور خلاصه از شوهرشان انتظار دارند که تمام اسرارش را در اختیار آنها بگذارد و چیزى را پنهان نکند ، بر عکس‏اکثر مردها هم حاضر نیستند تمام اسرارشان را در اختیار همسرشان قراردهند ،و همین موضوع گاهى سبب دلخورى و حتى بدبینى می شود.

خانم شکایت می کند که شوهرم به من اعتماد ندارد ،اسرارش را ازمن مخفى می کند ، با من یک رنگ و صریح نیست،گویا سر و سرى دارد.

البته مردها هم بى‏میل نیستند که اسرار و رموز زندگى‏شان را در اختیار همسرشان قرار دهند.لیکن عذرشان اینست که‏زن ها راز نگهدار نیستند. اگر زن میل داشته باشد که شوهرش کاملا یک رنگ بوده‏ وچیزى را از او مخفى نکند ، باید به قدرى راز نگهدار و با احتیاط باشد که‏بدون اجازه شوهرش براى هیچکس و در هیچ حال چیزى را نقل نکند ،حتى براى خویشان و دوستان صمیمى خودش اسرار شوهرش را فاش‏نکند ،در راز نگهدارى این مقدار کافى نیست که اسرارش را به دیگرى‏بگوید و سفارش کند به کسى نگو ،زیرا او هم به طور حتم دوستانى دارد ،ممکن است اسرار شما را در اختیار آنها قرار دهد و سفارش کند به کسى نگویید ، یک وقت انسان متوجه می شود که اسرارش فاش شده است.

بنابراین شخص عاقل اسرارش را به احدى نمیگوید.

حضرت على علیه السلام فرمود:«سینه عاقل صندوق اسرارش‏میباشد» (1)

اگر زن میل داشته باشد که شوهرش کاملا یک رنگ بوده‏ و چیزى را از او مخفى نکند ، باید به قدرى راز نگهدار باشد که ‏بدون اجازه شوهرش براى هیچکس و در هیچ حال چیزى را نقل نکند ،حتى براى خویشان و دوستان صمیمى اش.

3- مدیریت او را بپذیر

هر مؤسسه یا اداره یا کارخانه یا کارگاه و بالاخره هر تشکیلات‏اجتماعى احتیاج به یک مدیر مسئول دارد.گر چه باید بین افراد آن مؤسسه ‏تعاون و همکارى وجود داشته باشد ، لیکن به هر حال بدون مدیر به خوبى‏اداره نخواهد شد.اداره یک منزل یقینا از اداره هر مؤسسه‏اى دشوارتر وبا ارزش‏تر است و احتیاج بیشترى به مدیر دارد.

در این جهت تردید نیست که باید در بین اعضاى یک خانواده‏ تفاهم کامل و تعاون و همکارى وجود داشته باشد لیکن وجود یک‏سرپرست عاقل و با تدبیر هم برایشان ضرورت دارد ،هر خانه‏اى که یک‏مدیر با تدبیر نداشته باشد به طور حتم اوضاع منظم و رضایت بخشى نخواهد داشت، سرپرستى خانه یا باید به عهده مرد باشد و زن‏از او اطاعت کند ، یا به عهده زن باشد و مرد فرمانبردارى کند ، که بنا بر دلایل بسیار خداوند حکیم این مسؤولیت‏بزرگ را بر دوش‏ مرد نهاده . در قرآن شریف میفرماید:

«مردان سرپرست زنانند» (2)

بنابراین صلاح خانواده در اینست که مرد را به عنوان بزرگ وسرپرست‏خانواده بشناسند و با نظر و صلاح دید او کار کنند ،این موضوع‏بدان معنا نیست که مقام زن کوچک شده باشد بلکه حفظ نظم و انضباط منزل چنین اقتضائى را دارد ،اگر خانم ها احساسات خام و تعصب هاى بی جارا کنار بگذارند ، وجدان خودشان نیز بدین موضوع قضاوت می کند.

البته این مطلب هست که گرفتاری هاى زندگى و مشاغل روزانه ی مردغالبا اجازه نمی دهد که در تمام امور خانواده دخالت کند و در واقع مى‏توان‏گفت که قسمت عمده ی کارها عملا در اختیار کدبانوى خانه است و اکثریت‏قریب به اتفاق کارها بر طبق میل و اراده ی او انجام می گیرد لیکن به هر حال‏حق حاکمیت و سرپرستى مرد باید محترم شمرده شود.اگر در جایى اظهارعقیده و دخالت کرد و لو در امور جزئى خانه‏دارى باشد ، نباید در مقابل‏پیشنهادش استقامت‏به خرج داد و بدین وسیله حق حاکمیت او را مورد انکارقرار داد،و الا به شخصیتش لطمه وارد شده ، اززندگى دلسرد و به همسرش کم علاقه می شود.چون شخصیتش جریحه‏دارشده ، ممکن است در صدد تلافى و انتقام بر آید و حتى در مقابل خواسته‏هاى‏بجا و معقول همسرش سر سختى نشان دهد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«زن خوب به حرف شوهرش‏گوش می دهد و مطابق دستوراتش عمل می کند». (3)

زنى از رسول خدا پرسید:« زن نسبت‏به شوهرش چه وظیفه‏اى‏دارد؟فرمود:باید از وى اطاعت کند و از فرمانش تخلف ننماید (4) ».

پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«بدترین زنها زن لجباز ویک دنده است» (5)

خانم گرامى!

شوهرت را به عنوان بزرگ و سرپرست‏خانواده‏بپذیر ، با نظر و مشورت وى کارها را انجام بده ،از دستوراتش تخلف‏نکن،اگر در کارى دخالت کرد در مقابلش سرسختى نشان نده ،و لو اینکه‏از امور خانه‏دارى باشد که تو بهتر از آن اطلاع دارى،شوهرت را عملایک فرد مسلوب الاختیار قرار نده ، بگذار گاهی در کارها دخالت کند ،موضوع ریاست او را عملا به‏فرزندانت نشان بده ،به آنها تذکر بده در کارها از پدرشان اجازه بگیرند واز فرمانش تخلف ننمایند.از کودکى آنها را بدین رفتار عادت بده تا حرف‏شنو و فرمانبردار و با ادب بار آیند ، تا احترام تو و شوهرت محفوظ بماند.

 

4- در سختی ها سازگار باش !

چرخ روزگار همیشه بر طبق‏دلخواه نمى‏چرخد ،زندگى هزاران نشیب و فراز دارد ،ممکن است انسان‏به بیمارى سختى مبتلا شود ،ممکن است ‏بیکار و خانه‏نشین گردد ،ممکن‏است مال و ثروتش را از دست داده و تهیدست‏شود،و صدها از این قبیل‏حوادث که براى همه کس امکان وقوع دارد.

زن و شوهرى که دست‏بیعت را به هم داده پیمان زناشویى را امضامی کنند بدان منظور است که در همه حال یار و غمخوار همدیگرباشند ،باید در خوشى و ناخوشى با هم باشند ،در بیمارى و سلامتى،در حال وسعت وتنگدستى .

خانم محترم!

اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهیدست‏شد مباداغمى بر غمهایش بیفزایى و بناى ایراد و ناسازگارى را بگذارى.اگر به‏بیمارى سختى مبتلا شد و مدتى در خانه یا بیمارستان بسترى گشت رسم‏وفادارى و انسانیت چنان است که مانند سابق بلکه بیشتر اظهار محبت‏نموده با کمال صفا از وى پرستارى کنى.

 

 پی نوشت ها :

1- بحار ج 75 ص 71

2- سوره نساء آیه 34 الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض‏و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات .

3- بحار ج 103 ص 235

4- بحار ج 103 ص 248

5- مستدرک ج 2 ص 532.

 

منبع : برگرفته از کتاب "همسرداری" – نویسنده : ابراهیم امینی

با تغییر و تلخیص


قهر و آشتى های دوست داشتنی

    نظر

قهر و آشتى های دوست داشتنی

قهر و آشتى های دوست داشتنی

((بخشیدن گناه را شعار خود گردان! و به نیکویى ها به طور معروف فرمان ده ! و از نادانان روى بگردان))

سوره اعراف, آیه 199

 

نیاز به داشتن هم صحبت ، عشق ، علاقه و دوست داشتن یکدیگر میان هر دو جنس -زن و مرد- و به خصوص همسران ، خصوصیتى مشترک است.

 

اگر از هر کدام از همسران خواسته شود تا در مورد زندگیشان مطالبى بگویند و یا بنویسند, حرفهاى زیادى براى گفتن خواهند داشت و البته این موضوع چندان تعجبى هم ندارد . چرا که همه ی زنان و مردان خوبى و زیبایى را دوست دارند. چیزى که مایه ی تعجب مى باشد این است که با وجود شناخت زنان و مردان از خوبیها و بدیها, گاهى آنان زشتى را بر زیبایى ترجیح مى دهند.

نمى توان گفت که قهر کردن کار زشتى مى باشد چرا که گاهى قهر ، آخرین و شاید بهترین وسیله ی مقابله با افرادى باشد که ادامه ی ارتباط با آنان به ضرر مى باشد. با این تعریف و با این وجود آیا قهر و دورى از هم باید در زندگى همسران جایى داشته باشد؟

تصور اغلب زوجین بر این است که براى داشتن یک ارتباط صحیح و منطقى در زندگى مشترک باید به آن گونه رفتار نمایند ،که دوست دارند با خودشان آن گونه رفتار شود. در حالى که واقعیتهاى زندگى خلاف این را مى گویند.

گاهى همسران ارتباط خویش را با یکدیگر قطع و به اصطلاح از همدیگر قهر مى کنند چرا که معتقدند که احساس آنها نادیده گرفته شده و یا مى شود. باید در نظر داشت, تمامى اعضاى خانواده نیازمند این مى باشند تا احساس آنها مورد تإیید باشد. به این ترتیب براى اینکه همسران مدام در حال آشتى و صلح و صفا با یکدیگر باشند لازم است به احساسات و نظریات یکدیگر احترام بگذارند.

 باید توجه داشت احساس و عاطفه, انرژى در حال حرکت مى باشد. این انرژى به تمامى انسانها و اعضاى یک خانواده به عنوان رکن رکین جامعه امکان مى بخشد تا در برابر آنچه نیازهاى اولیه او را تهدید مى کند بایستد. بدون این انرژى که وصفش گذشت (احساس و عاطفه) انسانها نمى توانند در راستاى حفظ شإن و ارزشمندى خودشان حرکت نمایند.

 لازمه ی ارتباط مناسب و متناسب میان همسران و اعضاى خانواده, خودآگاهى واقعى مى باشد و این هم مستلزم آن مى باشد که زن و مرد از حد و مرزهاى خود مطلع و آگاه باشند. هر زن یا مردى مسئول احساسات, تصورات, برداشتها و امیال خویش است.

به واقع زوجین توانایى دوست داشتن و عشق ورزیدن دارند که به هر کدامشان امکان مى بخشد تا خود و دیگران را دوست بدارند و واضح است که در حالت صلح و آشتى این عشق و محبت و دوستى است که حرف اول را خواهد زد.

براى اینکه همسران با یکدیگر مدام در حالت آشتى و صلح و صفا به سر ببرند باید به تمایز خود با طرف مقابلشان ایمان داشته و به دیده ی احترام بنگرند. همه ی انسانها نیازمند داشتن یک هویت مستقل و دوست داشتنى مى باشند و هویت زنان و مردان همانا تفاوتهاى میان آنهاست. هر زن و یا مردى موجودى منحصر به فرد و تکرار نشدنى است که فردیت او معادل هویتش مى باشد.

 

همسران باید بدانند که حتى میان نزدیکترین انسانها به همدیگر, فاصله اى لایتناهى وجود دارد و در این میان مى توان زندگى بسیار شیرین و لذت بخشى را ساخت به شرط اینکه همسران بتوانند فاصله میان خود را دوست داشته باشند.

 

منبع : ماهنامه پیام زن – با تغییر و تلخیص

مقالات مرتبط :


نتریسد بگویید "متشکرم" !!!!

    نظر

کلید زندگی موفق: بگویید "متشکرم"  

زندگی موفق

یک رابطه موفق زناشویی نه تنها به چگونگی تقسیم‌‌کارهای خانه بین یک زوج، بلکه به چگونگی بیان سپاس‌گذاری‌شان از یکدیگر بستگی دارد.

 

به گزارش لایوساینس یک بررسی جدید نشان می‌دهد که چرا یکی از  زوجین اغلب درگیر کارهای خانه است، در حالیکه دیگری به خالی‌کردن سطل زباله یا شستن رخت‌ها بی‌اعتنا است. پژوهشگران می‌گویند شگرد ایجاد هماهنگی می‌تواند تنها یک "متشکرم" ساده باشد.

 

بنجامین کالدول از دانشگاه بین‌المللی آلیانس در کالیفرنیا در این مورد می‌گوید: "تقسیم کار در خانه ، احتمالا یکی از رایج‌ترین علل تعارض بین زن و شوهرهاست."

 

در "بررسی ارزش‌های جهانی"  2007 به وسیله مرکز پژوهشی پیو ، اشتراک در کارهای خانه پس از وفاداری و رابطه ی زناشویی در ردیف سوم فهرست عوامل موفقیت ازدواج قرار گرفت.

 

به گفته دانشمندان حتی تخمین‌های محافظه‌کارانه نشان می‌دهد که زنان حدود دو سوم کارهای خانه را انجام می‌دهند.

اما تحقیقی که اخیرا در دانشکده ارتباطات انسانی هیو داونز در دانشگاه ایالتی آریزونا انجام شد، نشان می‌‌دهد که زنان و مردان در این مورد نظرات متفاوتی دارند.

 

هنگامی از آزمودنی‌ها اعم از مجرد و متاهل در مورد انجام کارهای خانه در زمان کودکی سوال شد، زنان به یاد می‌آوردند که نسبت به برادرانشان در کارهای خانه مشارکت بیشتری داشته اند ، در حالیکه مردها می‌گفتند کارها به یکسان تقسیم می‌شد.

 

به گفته کالدول "حتی در زوج‌هایی که می‌پذیرند کارهای خانه را یکسان تقسیم کرده‌اند، زنها معمولا بیش از مردان کار می‌کنند."

 

آزمودنی‌ها در این تحقیق هم  بدون استثنا بیان کردند که مادرانشان حتی هنگامی که کار تمام وقت بیرون داشتند، همه کارهای خانه را انجام می‌دادند و پدرها تنها کار بیرون خانه انجام می‌دادند.

 

اینکه یکی از زوجین یا دیگری یک کار خانه را انجام می‌دهد تا حدی به آستانه درک فرد از آشفتگی بستگی دارد.

 

ممکن است زن به محض آنکه آشغال‌ها به لبه ی سطل می‌رسد آن را خالی کند، در حالی که مرد  تنها هنگامی زباله‌ها از سطل سرریز کرد به فکر تخلیه آن بیفتد. در چنین حالتی ، تخلیه سطل زباله به عهده زن خواهد افتاد.
 

در دراز مدت این فرد متخصص انجام آن کار معین می‌شود و همسرش آن را مربوط به او  حساب می‌کند. در این صورت تشکری هم رد و بدل نمی‌شود، چرا  فرض بر این است که او ، تنها دارد وظیفه‌اش را انجام می‌دهد؟

 

این تحقیق هم‌چنین نشان داد  افرادی که احساس می‌کنند به خاطر انجام کارهای خانه مورد تحسین همسرشان هستند، از عدم تعادل در این مورد کمتر ناراحت می‌شوند و رضایت بیشتری از رابطه‌شان دارند.

 

به قول کالدول یکی از چیزهایی که می‌تواند یک رابطه را نابود کند، همین رنجش‌های کوچک است که در طول زمان انبار شده‌اند.

به گفته محققان ، یافتن تعادلی در مورد مقیاس‌های کار خانه به خصوص در زمانه ی فعلی که زن و شوهر هر دو اغلب در ساعات طولانی در بیرون خانه کار می‌کنند، اهمیت دارد.

 

پژوهشگران اعمال ساده‌ای را یافتند که می‌تواند انصاف و حق‌شناسی را در خانه افزایش دهد، برای فردی که بیشتر کار خانه به دوش اوست، این راهبردها پیشنهاد می‌شود:

 

از انجام مکرر کاری که نمی‌خواهید "مال خود کنید"، پرهیز کنید.

 

در مورد اینکه کاری که احساس می‌کنید باید انجام شود با همسرتان ارتباط برقرار کنید و منتظر نمانید تا خود او متوجه انجام آن شود.

 

تحسین خود را در مورد کاری که همسرتان انجام می‌دهد بیان کنید، حتی اگر این کار معیارهای شما را برآورده نکرده باشد.

 

برای افرادی که سهم کمتری از کارهای خانه را انجام می‌دهند، این توصیه‌ها پیشنهاد می‌شود:

 

کارها را پیش از آن که ضرورت پیدا کند انجام دهید.

برای کارهای خاص از یک برنامه پیروی کنید.

به یاد کاری که همسرتان انجام می‌دهد باشید و سپاسگزاری خود را بیان کنید.

و  بالاخره هر دو همسر می‌توانند:

فهرستی از وظایف‌شان را بنویسند. سپس برای یک هفته یا یک ماه این فهرست‌ها را با هم عوض کنند و کار نفر دیگر را انجام دهند تا درک بهتری از مشارکت همسرشان در کارهای خانه پیدا کنند.

متوجه باشید که هریک از زوجین آستانه متفاوتی برای لزوم انجام یک کار دارد،

 

بنابراین شما می‌توانید به طریقی آرام‌تر و کمتر اتهام‌زننده انجام کاری را به همسرتان گوشزد کنید.

 

LiveScience, 27 July, 2007