سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

دلخورم ، اما دوستت دارم

    نظر

دلخورم ، اما دوستت دارم

قلب

اغلب زوج‏هاى جوان حتى اگر در گذشته ، بهترین دخترها و پسرها براى خانواده‏های شان بودند ، در زندگى مشترک با همسرشان، دچار اختلاف مى‏شوند. کسى نمى‏تواند ادعا کند که تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجیده است. بعضى‏ها به خاطر جر و بحث‏هایى که پیش مى‏آید ، احساس مى‏کنند که ازدواجشان موفق نبوده است. با این حال، خود را ناگزیر به سازش با همسر مى‏دانند اما اختلاف آنها، مثل آتش زیر خاکستر، باقى مى‏ماند. در این موارد، لازم است هر یک از زوجین فقط این سؤال را از خود بپرسند که «چقدر براى بهبود روابطمان زحمت کشیدیم»؟

اغلب ما در برابر این سؤال، ابروها را بالا انداخته ، با چشمانى از حدقه بیرون زده و قیافه‏اى حق به جانب، مى‏گوییم : «خیلى».

حقیقت امر این است که ما زحمت‏هایمان را حساب شده نکشیدیم.

آیا تا به حال سعى کرده‏ایم که ریشه اختلافات را پیدا کنیم و مسائلى را که سد راه خوشبختى ماست، برطرف کنیم؟

آیا تا به حال خواسته‏هایمان را در کفه ترازوى ذهنمان گذاشته‏ایم تا ببینیم کدام ارزش را باید فداى ارزش دیگر کنیم؟

آیا تا به حال فکر کرده‏ایم که ما مى‏توانیم با کمى سعى و تلاش، زندگى مشترکمان را سرشار از شادى، عشق و محبت کنیم؟

 

نارضایتى‏هاى کوچک‏

نارضایتى‏هاى کوچک را دست کم نگیریم چون اغلب همین‏ها مانع احساس خوشبختى می شوند.

 مثل بگو مگوها، نیش زدن‏ها، دخالت‏ها، ناسازگارى‏ها، ناکامى‏ها، غرورها و منت گذاشتن‏ها. اگر در برابر این مسائل کوچک از خود گذشت نشان دهید ، راه‏هاى جدیدى براى دوست داشتن زندگى و همسرتان باز خواهد شد و به یک نیروى فزاینده مثبت، دست خواهید یافت. در این جا براى نمونه، چند راه را به شما یادآورى مى‏کنیم. سعى کنید راه‏هاى دیگر را خودتان کشف کنید.

منت نگذارید

منظور کردن کارهایى که براى همسرتان انجام داده‏اید یا حتى گذشتى که به خاطر او کرده‏اید ، براى هر یک از طرفین، همیشه وسوسه‏انگیز است. این وسوسه را بشناسید و آن را از خود دور کنید. این مسئله ، یکى از مواردى است که جرقه اختلافات زوجین را فراهم مى‏کند. ما نباید توقع داشته باشیم که همسرمان به خاطر هر کارى که انجام مى‏دهیم ، از ما قدردانى کند. اگر زوجین، توقع قدردانى داشته باشند ، نتیجه آن، ناخرسندى و به رخ کشیدن کارهایى است که در طول روز انجام مى‏دهند و اگر یکى از زوجین این کار را انجام دهد ، طرف مقابل نیز قطعاً تحریک شده ، به دفاع از خود مى‏پردازد. ما نباید از این‏که براى خوشبختى‏مان کارى انجام داده‏ایم، ناراضى باشیم. از این‏که من بچه‏ها را به مدرسه رساندم، خانه را من تمیز کردم ،خرید را من کردم ، بچه‏ها را من حمام بردم و... .

 

منظور کردن این کارها، به معنى نارضایتى ما از آنهاست و بى‏گذشت بودنمان را نشان مى‏دهد و در این صورت، چه بخواهیم و چه نخواهیم، همسرمان فکر مى‏کند که بر سر او منت مى‏گذاریم و مهم‏تر این‏که یادآورى این کارهاى به ظاهر سخت، آن هم به طور دائم باعث مى‏شود که نسبت به همسرمان، احساس خشم کنیم و کم کم عشق و محبت در زندگى کم‏رنگ مى‏شود و کنایه‏زدن‏ها شروع شود و هر روز بیشتر از روز قبل، نیروى خود را به خاطر این مسائل بى‏ارزش، از دست مى‏دهیم و عادت مى‏کنیم که هر روز، فهرست بلندبالایى را از کارهایى که انجام داده‏ایم، به رخ همسرمان بکشیم . کارهایى که وظیفه ماست و یا نشانه گذشت ماست.

هر گاه احساس کردید نسبت به همسرتان خشمگین هستید ، وقتى که احساس کردید کار نادرستى انجام داده یا حتى کارى را که مى‏بایست انجام مى‏دادید، انجام نداده‏اید ، لحظه‏اى صبر کنید و آن عشقى را که بینتان هست، به یاد بیاورید.

لبخندى بر لب بیاورید و عصبانیت را به مرور زمان و با تمرین، از فهرست عادت‏هایتان حذف کنید. در این صورت، تأثیر آن را در همسرتان خواهید دید. این کار، گامى بزرگ در جهت بهبود روابط خواهد بود و هر روز، علاقه‏تان به زندگى مشترک و شریک زندگى‏تان، بیشتر خواهد شد.

 

توقع نداشته باشید همسرتان بى‏نقص باشد

وقتى به همسرتان مى‏گویید: « چرا این طور هستى»، یا « چرا خودت را عوض نمى‏کنى»، از او توقع دارید که چه جوابى به شما بدهد؟ خودتان را جاى او بگذارید. اگر کسى از شما این سؤال را بپرسد ، چه جوابى مى‏دهید؟ اغلب ما فکر مى‏کنیم که عملکردمان درست است و شاید ذاتاً نمى‏توانیم خودمان را اصلاح کنیم. وقتى چنین سؤالى را از همسرتان مى‏کنید ، او تصور مى‏کند که آن کسى نیست که شما مى‏خواستید و در انتخابتان اشتباه کردید و این مسئله‏اى نیست که از ذهن کسى بیرون برود و نباید توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنین حرف‏هایى داشت. بعضى‏ها این سؤالات را از همسرشان نمى‏پرسند بلکه اینها را به جاى این‏که از همسرشان بپرسند ، از خودشان مى‏پرسند که این هم به مراتب بدتر است زیرا در این صورت، خودمان فکر مى‏کنیم که اگر او شخص دیگرى بود ، آن وقت من خوشبخت بودم و اوست که باید عوض شود و هیچ راه دیگرى نیست.

 

حال اگر فکر مى‏کنید که جواب خوشبختى شما در کس دیگرى است، کاملاً اشتباه مى‏کنید. 

هیچ کسى را در دنیا نمى‏توانید پیدا کنید که با تمام عقاید شما موافق باشد و این طبیعى است پس با نظام طبیعت نجنگید بلکه در کنار آن زندگى کنید و خودتان را با چیزى که هست، وفق دهید.

شما مى‏توانید بار مسئولیتى را که از او توقع دارید ، از دوشش بردارید و روابط را اصلاح کنید. در این صورت، با ایجاد صمیمیت، کم کم به چیزهایى که مى‏خواستید ، مى‏رسید. به همسرتان وقت بدهید تا خواسته‏هاى شما را کشف کند و حتى اگر زحماتش براى برآورده کردن این خواسته‏ها نتیجه‏اى نداد ، او را دوست بدارید و به وجودش افتخار کنید.

 

تهیه کننده : داوودی

منبع : پرسمان - پیام زن

 


محبت به همسر

    نظر

محبت به همسر، محک ایمان

ابراز عشق

زن و شوهر باید گاهی از یکدیگر به زبان تشکر کنند و محبت و عاطفه قلبی خود را اظهار کنند. برای گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظیفه و محبت قلبی به تنهایی کافی نیست. اظهار محبت و تشکر و مخصوصاً نسبت به زن که عواطف ظریف‌تر و احساسات رقیق‌تری دارد، تأثیر روانی عمیقی در روح شنونده باقی می‌گذارد.

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مردی که به زنش بگوید: من تو را دوست دارم، تاثیر این سخن برای همیشه در روح او باقی می‌ماند.»

زن از شنیدن جمله "دوستت دارم"به وجد و شعف می‌آید، پر و بال پیدا می‌کند، سرشوق می‌آید، وظیفه‌اش را با دلگرمی انجام می‌دهد و مشکلات زندگی را با چهره باز تحمل می‌کند، شوهرانی هستند که زنان خود را دوست می‌دارند و از خانه‌داری آنها راضی هستند، ولی هیچگاه دوستی خود را اظهار نمی‌کنند و تشکری بر زبان نمی‌آورند. اینها یا فکر می‌کنند، تشکر و اظهار محبت، شخصیت آنها را پایین می‌آورد یا زن خودش را لوس می‌کند، ولی باید بدانند که این فکر بر خلاف دستور اسلام است. اگر علت عدم تشکر اولی باشد، مرد در اشتباه است و اگر دومی درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر باید وظیفه خود را انجام دهد.

 برای محبت کردن به همسر راه‌های متفاوتی وجود دارد . ما در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم :

 اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذارید.

 وقتی خسته است به او کمک کنید.

هر وقت به تنهایی احتیاج دارید و می‌خواهید با خودتان خلوت کنید، به او بگویید که می‌خواهید مدت کوتاهی تنها باشید و به زودی پیش او خواهید بود.

وقتی که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه به او علت ناراحتی خود را بگویید و او را مطمئن سازید که تقصیری متوجه او نبوده است. 

در حضور دیگران به او احترام گذاشته و از خوبی‌هایش تمجید کنید.

 در جمع و میهمانی به او بیشتر از سایرین توجه کنید.

 در مناسبت‌های خوب زندگی، مانند سالروز ازدواج یا تولد و غیره با نوشتن مطلبی کوتاه ابراز عشق و علاقه کنید.

 سعی کنید حال و احساس او را درک کرده و همدردی کنید. مثلا اگر حالش خوب است، بگویید "امروز خوشحال به نظر می‌رسی".

سعی کنید، رفتارتان مثل روزهای اول آشنایی باشد. نخستین روزهای آشنایی را همواره به یاد داشته باشید.

 به کارهای منزل رسیدگی کنید و اگر چیزی احتیاج به تعمیر دارد انجام دهید

 صمیمیت را چاشنی زندگی کنید و به جای اینکه در مقابل یکدیگر بایستید به موازات یکدیگر حرکت کنید .

 از همدیگر نظرخواهی کنید.

 به کارهای روزانه‌اش علاقه نشان داده و از کارهایی که انجام می‌دهد سوال کنید.

 برایش هدایای مناسبی تهیه کن.

 از محل کار به او تلفن بزنید و از حالش جویا شوید.

چه تمثیل زیبایی حضرت علی (ع) در مورد زن فرموده اند که : «زن ریحانه است.» زن همانند گل است و به راستی طراوت یک گل، مرهون مراقبت باغبانی مهربان است، تا در سایه ی مواظبت و انس با آن گل، ازجلوه و زیبایی و عطر و رنگش، بهره و لذت برد و روحش از دیدار آن تازه گردد. «استاد مطهری» لزوم عشق و ابراز محبت نسبت به زن را با تشبیه زیبایی این گونه بیان کرده اند: مرد مانند کوهسار است و زن به منزله ی چشمه و فرزندان گل ها و گیاهان؛ چشمه باید باران کوهسار را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل ها وسبزه ها را شاداب و خرم کند. پس همانگونه که رکن حیات دشت، باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی نیز احساسات و عواطف مرد نسبت به زن می باشد که در پرتوی آن هم زن، هم زندگی و هم فرزندان، صفا و جلا و خرمی می گیرد.

به سبب این نیروی عظیم و اثر بخشی فوق العاده ی آن است که در دین مقدس اسلام، از جانب پیامبر و ائمه (ع) سفارش های بسیاری در زمینه ی محبت و اظهار علاقه نسبت به «زن» بیان شده است.

رسول گرامی اسلام (ص)اظهار محبت به همسر را نشانه ی ایمان به خدا می دانند و می فرمایند: هر چه ایمان انسان کامل تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.

 

تبیان: کهتری


آیا زن هم همسر زیبا می خواهد؟

    نظر

آیا زن هم همسر زیبا می خواهد؟

9 دستور براى خوشبختى در ازدواج

مرد و دریا

موفقیت در زندگى و ایجاد یک کانون آرامش و با صفا که در آن زن و شوهر و فرزندان بتوانند از زندگى خود حداکثر بهره را ببرند ، مستلزم انجام دستوراتی است که جهت راهنمائى شما کاربران عزیزبه به نه دستور سعادت بخش ‍ اشاره مى کنیم . در این مقاله به 5 مورد و در مقاله ی بعد 4 مورد دیگر را ذکر خواهیم کرد :

 

1- نظم و ترتیب 

(( اوصیکما و جمیع ولدى واهلى و من بلغه کتابى بتقوى االله و نظم امرکم . ))

حضرت على علیه السلام در وصیتنامه خود به امام حسن و امام حسین فرمود: شما و تمام فرزندان و خانواده و هرکه نوشته من به او مى رسد ، همه را به تقوى الهى و نظم در کار وصیت مى کنم .(1)

موفقیت در زندگى به نظم است ، اگر با نظم و ترتیب و مدیریت صحیح که در روایات به تقدیر المعیشة تعبیر شده است ، توجه کنیم ، بسیارى از مشکلات و کمبودها کمرنگ مى شود.

نبودن نظم و ترتیب و بى حساب و بى اندازه کار کردن ، معنایش هدر دادن نیروهاست .چه بسا خانواده اى که با داشتن چند تا خدمتکار و وسائل متعدد رفاهى ، هنوز نتوانسته اند خانه را اداره کنند و از به هم ریختن اوضاع شکایت دارند.

یکى از امتیازات زن ، عقل معاش داشتن است ، یک بانوى شایسته باید بداند ضروریات زندگى چیست ؟ چه چیزهائى از نظر اهمیت در رتبه دوم یا سوم مى باشد.وگرنه هر چقدر هم که در آمد بالا باشد اگر براساس بى نظمى و هوس و بدون کنترل خرج شود ، نه تنها رفع نیاز نمى کند که باعث افراط و تفریط و غم و غصه دائمى خواهد شد.بسیارند کسانى که اگر به آنها مبلغى داده شود نمى دانند چگونه با آن زندگى را بگردانند.

 

2- اعتماد و خوش گمانى

زندگى احتیاج به اعتماد و خوش گمانى دارد ، گرچه گمان نیک ، نسبت به مسلمانان همیشه لازم است و قرآن مجید مى فرماید: (( اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تحبسسوا. ))

از بسیارى از گمان ها اجتناب کنید ، برخى از گمان ها گناه است ، تجسس ‍ نکنید.(2)

در یک زندگى مشترک و خانواده ، مرد و زن باید کمال خوش بینى و اعتماد را داشته باشند و در راه تقویت این صفت بکوشند.

عشق

3- دین اسلام ، دین پاکیزگى و زیبائى است .

حضرت رضا علیه السلام فرمود:

بوى بد را از خود با آب دور کنید و خود را تمیز کنید ، همانا خداوند از کسانى کثیف هستند ناخشنود است .(4)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند زیبائى و آراستن را دوست مى دارد.(5)

آرى در دین اسلام آنقدر به پاکیزگى اهمیت داده شده است که اگر بخواهیم احادیث مربوط به آن را بیاوریم از حوصله ی این مقاله بیرون خواهد بود.مرورى گذرا بر احکام حیات بخش نشان مى دهد که تاءکید بر روى پاکیزگى و تمیزى در هیچ مذهب و آئینى مثل اسلام نبوده است.

یک مرد و یا بانوى موفق ، همواره سعى مى کند که خود و فرزندان و لباس و خانه و اثاث آن را زیبا و تمیز نگه دارد ، تا صفاى زندگى با تمیزى و زیبائى افزایش یابد ، انسان خود به خود مشتاق زیبائى و تمیزى است و از آن لذت مى برد ، در اینجا خوب است این حدیث شریف رااضافه مى کنیم که امام باقر علیه السلام فرمود:

زنها دوست دارند مردها را به همان گونه آراسته ببیند که مردها دوست دارند زنها را آنگونه آراسته ببینید.(6)

4- گذشت و تفاهم ، لازمه موفقیت در ازدواج است .

اگر کسى در خانه اى تنها باشد ، آزاد است که با صداى بلند کتاب بخواند ، هر کجا که خواست بخوابد ، به هر قسمت که خواست برود ، هر چیزى را هر کجا که خواست قرار دهد ، اتاق را گرم کند یا نکند ، لباس بپوشد یا نپوشد ، هر لباسى را که خواست انتخاب کند.

اما اگر در آن خانه یک نفر دیگر هم هست ، آزادی هاى او محدود مى شود ، دیگر نمى تواند هر طور که مى خواست  صدا کند، بلکه باید مراعات دیگر را هم بنماید.

 اجتماع  دو نفرى(ازدواج) ، با تمام مزایائى که دارد ، لازمه آن محدودیت آزادی هاى فردى است .

اگر زن و یا شوهرى گمان کند که مى تواند بعد از ازدواج تنها به دلخواه خود عمل کند ، سخت در اشتباه است ، ازدواج طبعا یک نوع محدودیت را در خواسته ها ایجاد مى کند ، وقتى هماهنگى داراى آن همه امتیاز است ، طبعا مى بایست این محدودیت ها را پذیرفت تا به آن امتیازات رسید. هر کدام از زن و مرد باید شهامت گذشت و مدارا و صرف نظر از برخى خواسته ها را داشته باشند و هرگز نباید مثل دو آهن سرد باشند ، که هرگز با هم قابل تفاهم و اتحاد نیستند.

مرد هرگز نباید خود را صاحب و مالک زن و فرزند بداند و در خانه به استبداد حکومت کند و به سلیقه و نظریات افراد خانواده بى اعتنا باشد.

زن نیز نباید انتظار داشته باشد که اگر برخى از نظرات وى مورد قبول و انجام مرد قرار نگرفت بى تابى و بد اخلاقى پیشه کند و خلاف توقع او شود.

 

5- دیگران چگونه اند؟ 

بسیارى از کدورت ها براى افراد هوسران و نادان از آنجا شروع مى شود که برداشتى سطحى و ظاهرى از کیفیت زندگى دیگران نموده و آن را با خود مقایسه مى کنند و بالطبع وضع موجود یا همسر خودشان را پائین تر و دیگرى را بهتر مى یابند، آن وقت سردى و کدورت را به خاطر احساس عدم موفقیت ، شروع مى کنند.

 

در قضاوت عجله نکنید

آنچه قابل دقت است این است که در قضاوت عجله نکنید ، شیطان همواره سعى مى کند که شما را با حرص و طمع به آنچه ندارید آرزومند کند و آن را جلوه دهد و نسبت به همسر و زندگى خودتان دلسرد گرداند ، محبت ها و زیبائی ها و مسائل دیگرى که به طور مقطعى و گذرا از دیگرى مشاهده مى کنید به معنى دوام آن نمى باشد.

کانون زندگى را نباید با برخى برخوردها مقایسه کرد ، هر عیب و نقصى را نمى توان با چند تماس درک کرد ، به همراه هر کسى نکات منفى و مثبت فراوانى یافت مى شود ، شیطان ذهن شما را خراب نکند و سعادت خود را به خاطر هوس هاى ابلهانه خراب نکنید ، چه بسیار بوده اند جوانانى که با تصمیمات عجولانه و خیالات واهى و بهشت هاى موعود و پوچ به دام شیادانى افتاده اند که جز فساد و بدبختى نصیب آنها نگردیده است .

هیچ کس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست ، و هیچکس هم از هر جهت با شما هماهنگ نخواهد بود ، زندگى لازمه اش اصطکاک و برخورد است که اگر بى تابى و کم حوصلگى در کار نباشد براى رشد و سعادت شما مفید نیز خواهد بود.

در مقاله ی بعد 4 مورد دیگر را که شامل " احساسات ، راه ایجاد محبت  " ، " احساس همدردى و غمخوارگى " ، " هرگز ناامید نباشید، عاقل باشید." و " سعادت دنیا و آخرت در گرو خوش اخلاقى است  " می باشد مورد بررسی قرار خواهیم داد .

 

پی نوشت ها :

1-نهج البلاغه .

2-سوره حجرات آیه .

3-وسائل ج 14 ص 175.

4- لئالى الاخبار ج 4 ص 182.

5-مکارم الاخلاق ص 41 و 42.

6-مکارم الاخلاق ، ص 89.

منبع : برگرفته از کتاب" اخلاق در خانواده و تربیت فرزند - نویسنده : سید محمد نجفى یزدى "

با تغییر و تلخیص

 

تنظیم برای تبیان : داوودی


زن داری به روش کاملااصولی

    نظر

 زن داری به روش کاملااصولی

عشق

در مقاله ی پیش با نام شوهر داری به روش کاملا اصولی نکاتی را به خانم ها برای زندگی بهتر متذکر شدیم و قول دادیم مقاله ای را هم برای آقایان تنظیم کنیم تا متهم نباشیم مدام به خانم ها توصیه می کنیم!!!!

 

چنانکه شوهردارى بزرگترین وظیفه ی یک بانو بوده و درشریعت اسلام در ردیف جهاد قرار گرفته است همچنین زن‏دارى نیز بزرگترین ‏و ارزنده‏ترین عمل یک مرد است و راز سعادتمندى خانواده می باشد.

اما زن‏دارى کار آسانى نیست ، بلکه رموزى دارد که هر کس کاملا بدان آشنا باشد ، می تواند همسرش را مطابق دلخواه و به صورت یک بانوى ایده‏آل ، ‏بلکه یک فرشته ی رحمت درآورد.

مردی که بخواهد واقعا زن‏دارى کند باید اخلاق و روحیات همسرش‏را کاملا به دست آورد ،از خواسته‏هاى درونى و تمایلات نفسانى او آگاه شود و بر طبق آنها برنامه ی زندگى را مرتب سازد. به وسیله ی اخلاق و رفتار خویش ، ‏چنان در او نفوذ کند و دلش را به دست آورد که به خانه و زندگى دلگرم شده‏ و از روى عشق و علاقه خانه‏دارى کند.

مهرورزى کن !

زن کانون محبت و یک موجود صد درصد عاطفى است.ازوجودش مهر و محبت می بارد.

حیات و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش میخواهدمحبوب دیگران باشد.هر چه محبوب تر باشد ، شاداب‏تر خواهد بود.براى‏به دست آوردن محبوبیت تا سر حد فداکارى کوشش می کند.اگر بداندمحبوب کسى واقع نشده خودش را شکست‏خورده و بى‏اثر پنداشته و دائما پژمرده و افسرده خواهد بود. بدین جهت میتوان به طور قطع مدعى شد که ‏بزرگترین رمز زن‏دارى اظهار محبت و علاقه است.

بزرگترین رمز زن‏دارى و بهترین کلید حل مشکلات زناشویى‏اظهار عشق و علاقه است.

آقاى محترم!

همسر شما قبلا از محبت هاى بى‏شائبه پدر و مادر کاملابرخوردار بود.اما از هنگامی که پیمان زناشویى را امضاء نمود از دیگران‏دور شد و با تو پیوند دوستى بست.بدان امید به خانه‏ات قدم نهاد که تو تنها به‏اندازه همه آنان بلکه بیشتر او را دوست‏بدارى.انتظار دارد عشق و محبت‏تو از پدر و مادرش عمیق‏تر و پایدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشته تمام هستى و موجودیت‏خویش را در اختیارت نهاده است.

بزرگترین رمز زن‏دارى و بهترین کلید حل مشکلات زناشویى‏اظهار عشق و علاقه است.اگر می خواهى دل همسرت را به طورى‏مسخر گردانى که مطیع تو باشد،اگر میخواهى پیوند زناشویى را استوارسازى،اگر میخواهى او را به خانه و زندگى دلگرم نمایى،اگر میخواهى او را نسبت‏به خودت علاقه‏مند سازى،اگر میخواهى تا آخر عمر نسبت‏به تووفادار باشد و اگر و اگر، بهترین راهش این است که تا میتوانى نسبت‏به‏همسرت اظهار عشق و علاقه کنی.

خانه شما که از عشق و محبت‏خالى گشت‏به صورت جهنم سوزانى‏تبدیل می گردد. اگر چه اسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوى عشق ومحبت نمی دهد صفا و رونق نخواهد داشت.

همسر شما ممکن است‏براى جبران کسرى محبوبیت‏خویش در صدد برآید دردل دیگران نفوذ کند.

ممکن است‏به قدرى از شوهر و خانه بیزار گردد که جدایى را بر آن‏زندگى سرد و بى‏رونق ترجیح داده و تقاضاى طلاق کند.

مسؤولیت همه این حوادث بر عهده مرد است که نتوانسته به خوبى‏زن‏دارى کند.باور کنید بخش مهمى از طلاق ها در اثر همین بى‏مهری ها به وجود می آید.

مهر و محبت‏خانوادگى از همه چیز ارزش‏دارتر است‏ بدین جهت‏خداوند بزرگ در قرآن مجید آن را یکى از آثار قدرت و نعمت هاى بزرگ‏شمرده بر بندگان منت نهاده می فرماید:

« یکى از آیات خدا این است که همسرانى برایتان آفرید تا با آنان انس‏بگیرید.و در میانتان محبت و مهربانى افکند.و در این موضوع براى اهل‏تفکر آیاتى هست (1) ».

حضرت صادق علیه السلام فرمود:هر کس از دوستان ما باشد به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت می کند (2) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت مینماید (3)

امام صادق (ع) فرمود: یکى از اخلاق پیمبران اینست که نسبت ‏به ‏همسرانشان محبت دارند (4) .

پیغمبر فرمود: این سخن مرد که به همسرش می گوید: واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبش خارج نخواهد شد (5) .

گر چه محبت‏باید از صمیم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد، زیرا دلها با هم راه دارند ، لیکن به محبت قلبى تنها هم نباید اکتفا کرد ،بلکه‏لازم است صریحا آنرا اظهار نمود.در صورتى می توان انتظار نتیجه داشت‏که آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمایان باشد.

آقای محترم !

صریحا و بدون احتیاط به همسرت اظهار عشق و علاقه کن:درحضور و غیاب از وى تعریف کن،اگر به سفر رفتى برایش نامه بنویس واز درد فراق بنال.گاهى برایش هدیه ای خریده و تقدیمش کن.

به همسرت احترام بگذار !

زن نیز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصیت‏خویش علاقه‏مند است.

دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقیر و توهین رنجیده خاطرمیگردد.اگر مورد احترام قرار بگیرد احساس شخصیت نموده و به کار وزندگى دلگرم می شود.از احترام و احترام کننده خوشش می آید، از توهین وتوهین کننده متنفر میباشد.

آقاى محترم!

همسرت حتما از شما انتظار دارد که بیش از دیگران‏به وى احترام بگذارى. البته حق دارد چنین انتظارى را داشته باشد.زیرا تو را شریک زندگى و بهترین یار واقعى خویش می داند.

شبانه‏روز براى آسایش تو و فرزندانت زحمت میکشد.آیا حق ندارد انتظار داشته باشد که وجودش را،غنیمت‏شمرده به وى احترام‏بگذارى؟

بزرگداشت همسر ترا کوچک نمی کند بلکه حق شناسى و صفا و مودت‏ تو را به اثبات میرساند.

به همان اندازه بلکه بیشتر از آن مقدار که به دیگران‏احترام میگذارى به همسرت احترام بگذار.در موقع صحبت کردن ادب راکاملا رعایت کن.

با کلمه ‏« تو » او را مخاطب نساز بلکه همیشه از کلمه‏«شما»که‏علامت احترام است استفاده کن. هیچگاه کلامش را قطع نکن.بر سرش‏داد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقع نشستن به او احترام‏بگذار.وقتى وارد منزل میشوى اگر از سلام کردن غفلت نمود به او سلام‏کن.

وقتى از خانه بیرون میروى خداحافظی کن.در شب تولدش ‏به عنوان‏احترام دسته گل تقدیمش کن،در مجالس و در حضوردیگران به وى احترام بگذار.از توهین و تحقیر جدا بپرهیز.از دشنام وناسزا گفتن اجتناب کن.از مسخره کردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جدا خوددارى کن.خیال نکن چون صمیمی هستید بدش نمی آید بلکه چنین انتظاری را هرگز از تو نداشته کاملا رنجیده خواهد شد گر چه به‏زبان نیاورد.

حضرت صادق (ع) از پدرش نقل کرده که فرمود:هر کس زن‏گرفت‏باید او را گرامى و محترم بشمارد (6) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر کس به خانواده‏اش توهین کند خوشى‏زندگى را از دست‏خواهد داد (7) .

خوش اخلاق باش !

آقای محترم !

ممکن است از وجود ناملایمات چنان خشمگین و ناراحت‏شوید که مانند بمب آتش زا هر لحظه در معرض انفجار باشید.به چرخ گردون ومردم متجاوز که زورتان نمى‏رسد ،اما وقتى به خانه وارد می شوید می خواهید قدرت نمایى کنید و انتقام چرخ و فلک و مردم کج رفتار را از زن و فرزند بیگناهتان گرفته بدین وسیله دق دلى خالى کنید:

گویا فرشته ی عذاب وارد خانه شده است. بچه‏ها  فرار می کنند ،خدا نکند کوچکترین بهانه‏اى به دستش بیفتند ، محیط با صفاى خانه راکه به منظور استراحت‏بدان جا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانى تبدیل خواهد ساخت.در آن دوزخ خود ساخته ،هم خودش خواهد سوخت‏هم زن و فرزند بیگناهش.اگر بچه‏ها بتوانند از آن محیط رعب و وحشت‏فرار نموده در کوچه و خیابان سرگردان میشوند.و الا خدا خدا میکنند که‏مالک دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا خلاص شوند.

 

کودکان این خانواده ها معمولا افرادى تندخو ،عصبانى مزاج ،بد بین ، کینه‏توز ،متعدى و پژمرده تربیت‏خواهند شد.چون به محیط خانه و زندگى دلخوشى ندارند به ولگردى پناه‏میبرند.د ر نتیجه،ممکن است در دام هاى گوناگون فساد که براى منحرف کردن اینگونه افراد نهاده شده گرفتار شوند و براى‏همیشه بدبخت گردند.حتى امکان دارد براى حل عقده‏هاى درونى خویش ،دست‏به کارهاى بسیار خطرناکى از قبیل قتل و جنایت و دزدى وخودکشى بزنند.

 

براى تایید مطلب می توانید به پرونده‏هاى افراد تبه‏کار مخصوصااطفال مراجعه نمایید. آمار و نقل حوادثى که از اینگونه اطفال،هر روز در صفحات‏روزنامه‏ها و مجلات منعکس می شود بهترین گواه مطلب است.مسؤولیت‏همه این بدبختی ها بر گردن سرپرست‏خانواده است که اعصاب خویش راکنترل نکرده و در منزل بد اخلاق بوده است.در این دنیا آسایش و خوشى‏ندارد و در سراى دیگر نیز بى‏کیفر نخواهد بود.

آقاى عزیز!

آیا بهتر نیست که همیشه خوش و خندان باشى و اگر مشکلى برایت‏اتفاق افتاد بدون عصبانیت و جزع و فزع ،با عقل و تدبیر در صدد چاره‏برآیى؟

آیا بهتر نیست وقتى می خواهى براى استراحت و تجدید نیرو به‏آسایشگاه خانه قدم بگذارى پیش خودت بیندیشى که تندخویى و بداخلاقى‏مشکل مرا حل نمی کند ، بلکه اعصابم را خسته‏تر خواهد نمود و چه بسا مشکلات تازه‏اى به وجود خواهد آورد.فعلا باید استراحت و تجدید نیرو کنم‏تا بتوانم با اعصاب راحت و فکر آزاد در صدد چاره بر آیم.آنگاه حوادث وگرفتاری هاى زندگى را موقتا به دست فراموشى بسپارى و با چهره باز و لب‏خندان وارد منزل شوى.با سخنان گرم و محبتهاى بى‏شائبه دل اهل خانه راشادمان گردانى.بگویید و بخندید و تفریح و استراحت کنید.با خوشى ولذت غذا بخورید.و با اعصاب آسوده  استراحت کنید. بدین‏وسیله هم زن و فرزندت به خانه و زندگى دلگرم شده براى کار و کوشش‏آماده می گردند هم خودت میتوانى با اعصاب سالم به کسب و کار ادامه دهى‏و بر مشکلات زندگى پیروز گردى.

رسول خدا (ص) فرمود:کامل ترین مردم از جهت ایمان،خوش اخلاق‏ترین آنها می باشد. بهترین شما کسى است که نسبت‏به‏خانواده‏اش احسان کند. (8)

لقمان حکیم فرمود:مرد خردمند باید در بین خانواده‏اش مانندکودک باشد و رفتار مردانه را براى خارج منزل بگذارد. (9)

 

 پی نوشت ها :

1- سوره روم آیه 31

2- بحار جلد 103 ص 223

3- بحار جلد 103 ص 228

4- بحار جلد 103 ص 236

5- شافى جلد 2 ص 138

6- بحار جلد 103 ص 224

7- مواعظ العددیه ص 151

8- بحار ج 103 ص 226

9- محجة البیضاء ج 2 ص 54

 

منبع : برگرفته از کتاب "همسرداری" – نویسنده : ابراهیم امینی

با تغییر و تلخیص

تنظیم برای تبیان: داوودی


تو رو خدا غر غر نکنییییییم!!!!!!!

    نظر

غرغر کردن ممنوع!

افکارمنفی

اکثر ما، افرادی که مدام از زمین و زمان شکایت می کنند را دیده ایم. شکایت کردن و غر زدن یک رفتار منفی است که بیش از همه خود شخص را آزار می دهد. هرچه بیشتر از اوضاع اطراف شکایت کنید ، در واقع انرژی بیشتری برای جذب آنچه که در مورد آن غر می زدید ، در شما ایجاد می شود.

 

شاید مهم ترین گام در ترک عادت ناپسند «شکایت کردن و غر زدن»، از بین بردن این رفتار در شخصیت تان باشد. یک اشتباه رایج افرادی با این خصوصیات اخلاقی، آن است که آنها خود را با افکار منفی تراوش شده از ذهنشان می شناسند و در واقع خود را معادل با این افکار فرض می کنند. چنین شخصی می پذیرد که:«من می دانم که مسئول افکارم هستم اما نمی دانم که چگونه این افکار منفی را از ذهنم دور کرده و مرتباً به آنها فکر نکنم.» این شبیه به حرکت در مسیری مستقیم و درست به سمتی خاص است. اما در راه موانعی هم وجود دارد. پذیرفتن مسوولیت افکار، کار خوبی است، اما نه به این قیمت که افکار منفی را جزئی از شخصیت خود دانسته و در انتها خود را مقصر بدانید و همواره احساس بدی داشته باشید.

من این افکار منفی را که به ذهنم می رسند تشخیص می دهم اما این افکار، «من» نیستم، بلکه با افزایش آگاهی و هوشیاری می توانم این افکار را با تفکرات مثبت جایگزین کنم.

شاید بهتر باشد این جمله را با خود تکرار کنید: « من این افکار منفی را که به ذهنم می رسند تشخیص می دهم اما این افکار، «من» نیستم، بلکه با افزایش آگاهی و هوشیاری می توانم این افکار را با تفکرات مثبت جایگزین کنم.» شما توان تغییر افکارتان را دارید اما باید خود را از دام به گردن گرفتن تقصیرات رها کنید. بدانید که وقتی این افکار به ذهن شما سرازیر می شوند ، در واقع آنها جزو شخصیت شما نیستند بلکه شما نسبت به این جریان آگاهید نه این که داخل این جریان باشید.

اگر چه افکار شما، خود شما نیستند ، اما اگر شما این افکار را بارها و بارها تکرار کنید آنها جزء وسیعی از مغزتان را تصرف می کنند. تقریباً می توان گفت که ما در واقع به همان افکار غالبمان تبدیل می شویم اما به نظر می رسد که تبدیل شدن به این افکار غالب کمی طول می کشد.

 

تصور کنید غذایی که می خورید چگونه شرایط بدنتان را کنترل می کند. وعده های غذایی روی روان شما اثر می گذارد و بنابراین اگر شما این نوع غذا را بارها و بارها بخورید ، تاثیر عمده ای روی بدنتان خواهد گذاشت و بدن شما مرتباً در پی غذاهای مشابهی خواهد بود. به هر حال، بدنتان جدا از غذاهایی است که می خورید و شما هنوز برای تغییر آنچه می خورید آزاد هستید و می توانید با تغییر نوع غذای مصرفی، روح و روان خود را تغییر دهید. این نکته، دلیل اعتیادآور بودن افکار منفی است.

اگر شما مرتباً افکار منفی داشته باشید ذهنتان به آن عادت کرده و به دنبال ورودی های مشابهی می گردد.

عصب های شما یاد می گیرند که به دنبال اتفاقات منفی باشند و شما کم کم تبدیل به یک جذب کننده اتفاقات منفی می شوید.

فرار از این وضعیت، سخت است چرا که خود شما آن را دایمی کرده اید ، هر کسی که خود را اسیر افکار منفی کرده به خوبی این نکته را می داند. تجربیات منفی شما، توقعات منفی تان را تغذیه می کند و این موجب جذب تجربیات منفی جدید می شود. در واقع بیشتر کسانی که در این الگو وارد می شوند هرگز در کل زندگیشان از آن فرار نمی کنند. چرا که فرار از یک چنین موقعیتی بسیار سخت است. حتی اگر آنها در مقابل افکار منفی شان توبیخ و سرزنش شوند، به طور ناخودآگاه آن را به وسیله ادامه دادن این افکار جاودانه می سازند. اگر شما به خود به خاطر افکار منفی سرکوفت بزنید در حقیقت به جای شکستن این الگو به سادگی آن را تقویت خواهید کرد.

همان طور که دیدید راه حل واقعی برای خلاصی از «شکایت کردن مداوم»، قبول مسوولیت است. شما باید به دنیا بگویید که «من مسوولیت همه تجربیاتم را می پذیرم.»

بیشتر افرادی که در این دام گرفتار شده اند تا وقتی که آگاهی هایشان ارتقاء نیابد در این دام خواهند ماند. آنها باید بفهمند که گرفتار شده اند و ادامه جنگ با افکار منفی شان تا وقتی که آن را جزئی از شخصیت شان می دانند یک جنگ بدون پیروزی است. در نتیجه، بهترین راه حل، توقف مبارزه و رها کردن افکار است. به جای مقاومت در برابر افکار منفی، حضور این افکار را تصدیق کرده و بپذیرید ، این نکته حقیقتاً باعث اثرگذاری در افزایش سطح آگاهی شما می شود. شما در واقع می توانید یاد بگیرید که افکار منفی خود را غافلگیر کنیدو بر آنها برتری یابید ، به آنها اجازه دهید که باشند اما با آنها شناخته نشوید زیرا آنها افکار شما هستند نه خود شما، با آنها از دید یک مشاهده کننده برخورد کنید. دلیل این که شما هم اکنون در الگوی افکار منفی گرفتار شده اید این است که در مراحلی از زندگی، خودتان آنها را انتخاب کرده اید ، شما پذیرفتن کامل مسوولیت هر چیز در واقعیت را بد می دانید. پس افکارتان را بر علیه خود استفاده می کنید تا از مسوولیت فرار کنید و ماندن در الگوی منفی را ادامه خواهید داد تا وقتی که آماده پذیرش مسوولیت شوید.

افکارمنفی

همان طور که دیدید راه حل واقعی برای خلاصی از «شکایت کردن مداوم»، قبول مسوولیت است. شما باید به دنیا بگویید که «من مسوولیت همه تجربیاتم را می پذیرم.»

در اینجا مثال هایی در خصوص مفهوم پذیرش مسوولیت آورده شده است:

1- اگر من ناراحتم، به خاطر این است که خودم آن را خلق کرده ام.

2- اگر مشکلی در دنیا وجود دارد که مرا آزار می دهد من مسوول از بین بردن آن هستم.

3- اگر کسی نیازمند است، من مسوول کمک به او هستم.

4- اگر من چیزی را می خواهم، به دست آوردنش خودم هستم.

5- اگر من افراد خاصی را در زندگیم می خواهم باید آنها را به سمت خود جذب کرده و آنها را به بودن با خودم تشویق کنم.

6- اگر من شرایط کنونی خود را دوست ندارم، باید به آن پایان دهم.

امتحان کنید ،حتما موفق می شوید...

 

 منبع : چهار دیواری

تنظیم برای تبیان :داوودی