سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

چرا مینویسم!

میخوام بگم چی شده که تصمیم گرفتم این وبلاگ رو بنویسم یک بار دیگه میخوام بگم پرستو و متین چطور تو ذهن من شکل گرفت! و چرا!

اصل این فکر از نوجوانی در من شکل گرفت با یک سوال که...

دبیرستان بودم مدرسه ی بنامی درس میخوندم  با دانش آموزانی زرنگ باهوش و سطح فرهنگی متفاوت

همونجا بود که تفاوت بین رفتارها سطح درک ها و فرهنگ خانواده ها برام روشن و واضح شد .خیلی چیزها رو میدیدم خیلی تفاوت ها رو میفهمیدم .فهمیدم چرا بعضی ها خیلی راحت به موفقیت میرسن انگار این راه رو قبلا رفتن و چرا بعضی ها با تلاش بیشتر به همون نتایج نایل میشن !فهمیدم چرا یکی به دخترش میگه آخرش میری خونه شوهر درس چیه میخونی؟دیگری میگه درس بخون تو از نخبگان خانوادهی مایی!!دوست یکی میگه تیپ بزن شوهر گیرت بیاد(بابت صریح گفتنم عذر میخوام) دوست دیگری میگه:با هم میریم دانشگاه  حالا واسه ازدواج تصمیم نگیر بسپر به خدا وقت هست تا کسی که میخوای و پیدا کنی درستو بخون!نمیتونم بگم و نمیگم تمام علل این مسائل در نظام خانواده و شکل فرهنگ اونها بود اما انکار نمیشه کرد که  بخش اعظم این عوامل موفقیت  و مسیر تفکر ما در مرحله به مرحله ی زندگی از خانواده وافراد دور و اطراف ماست که شکل میگیره فرق من با فرزند استاد دانشگاه در چی بود ؟فرق شما و کسی که در محیط مرفه مادی بار اومده بود در چی بود؟فرق دختری که از خونه فرار میکنن با نابغه ی ریاضی شریف در چییه؟فرق نوجوانی که به جرم دزدی هایی هر چند زیرکانه یا اسیر اعتیاد با نفر اول کنکور در چی بود؟من میگم در این بود که من ،شما ،دیگری و دیگری ها در محیطهای دیگه ای بار اومده بودن و هر کدوم به تناسب ابزار هایی در اختیار داشتند و مهارتهایی برای زندگی کردن !شاید اگر محیط ها مناسب بود آمار بذهکاری امروز به کمتر از 1 درصد میرسید نه؟طلاق ها کمتر بود  زندانها خالیتر بود و خانواده ها با آرامش بیشتری زندگی میکردن

ان چرای بزرگ شد سوال بزرگ دوران نوجوانی من شاید به دلیل حرف همیشگی مادرم 

دانشگاه اصلی جامعه ست !!!دقیق نگاه کن !همین جا دستشو میبوسم و ازش تشکر میکنم !

نمیدونم چند نفر ما دقت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بعضی فامیل ها تو یه چرخه افتادن غلط یا درست !

یه فامیل میپذیره که فقیره و  علاوه بر مادر و پدر، خاله به خواهر زاده توصیه میکنه که تو هم توقع بیشتر نداشته باش ودر یه خانواده دیگه  که همه تحصیل کرده اند از نفر ات جوانتر فامیل هم همین انتظار رو دارند و شاید همین انتظار هاست که باور افراد فامیل رو می سازه تا مسیر بقیه رو ادامه بدن و اون فامیل میشه فامیلی که همه از نخبگان محسوب میشن من چنین خانواده هایی رو به چشم دیدم اگر غیر این بود شاید باورم نمیشد! !باز کردن بحث برای خودم هم ساده نیست چون نمیخوام متن طولانی بشه اما گمانم تا حالا 10 درصد منظورم رو رسوندم  و همین کافیه حالا نتیجه:

نتیجه اینکه  اگر قراره ازدواج کنیم که هست و امری طبیعی برای هر انسانه  و حلال !

خانم محترم، آقای گرامی ما تنها برای خودمون نیست که تصمیم میگیریم  من و شما داریم  تصمیمی میگیریم  برای یک نسل! نسل بعد از شما !چطور به خودمون حق میدیم فرزندمون رو از دیدن محبت درست به همسرمون محروم کنیم؟اون از کجا باید معنی حس مهر همسر به همسر رو بفهمه؟حقش نیست یاد بگیره فردا به همسرش بگه: برام مهمی! دلتنگتم !دوست دارم !؟حقش نیست یادبگیره قدر از خودگذشتگی های همسرش رو بدونه؟ و بفهمه که از عشقه که اون از خواسته هاش میگذره نه وظیفش  !!!و به خاطر محبتشه نه اجبارش! !محبت ورزیدن و محبت دیدن حق هر انسان و مایه ی خلق اون از ازله و نیازیه طبیعی نه؟غیر از همسر شما چه کسی قادره اون محبتی که سالها تشنش بودین نثارتو ن کنه؟ اگر غیر از همسرتون کسی هست انگیزه ی نهایی پشت رفتارهاش و ابراز محبت هاش چیه؟اما و اگر های این مسئله زیاده اما میسپارم به وجدان خودتون!

حالا  به این هم فکر کنیدکه فرزند شما از کجا باید عشق همسر به همسر رو ببینه؟از ماهواره؟اینترنت؟بلوتوث موبایل؟آدمهای سر کوچه؟کجا؟شایدم دوست دخترش؟یا دوست پسرش ؟آیا این چیزیه که شما میخواین به نسل آیندتون یاد بدین ؟این چیزی نیست که باید تو خانواده درکش کنه؟یاد بگیره؟این حق فرزند شما نیست؟حق خودتون چی نبوده؟اگر شما به حقتون نرسیدین فرزند خودتون رو هم محکوم میکنین به طی این مسیر مثل مادر یا پدر خودش؟این حق فرزندیه که شما مسئول بدنیا آوردن اونید؟آمادگی روحی برای مادر و پدر شدن مال زمان بارداری زن نیست صرفا! نه! از قبل ازدواج باید فکر کرد و من به این رسیدم که اگر میخوام مادر خوبی برای فرزندم باشم قبل از اون حتما باید همسر خوبی برای شوهرم باشم و باید این رو یاد بگیرم   و باییییید این رو به خودم یاد بدم و ازش بخوام یاد بگیره !

اگر در مورد یادگرفتن این مسائل شک دارید یک روز، 1 ساعت برید در دادگاه خانواده ببینید چه عشق هایی به طلاق رسیدن! عشق اکسیره اما اگر به موقع نوشیده شد و به اندازه حیات آوره و در غیر این صورت مرگ رو هدیه زندگی شما میکنه!من فضای دادگاه خانواده رو به چشم دیدم اونجا دنیایی از عجایبه ولی تلخ خیلی تلخ!من نمیخوام هیچ کس برای طلاق به اونجا بره نمیخوام دیگه کسی تو دادگاه باشه نمیخوام گریه ی بچه ای شنیده شه نمیخوام دشنام همسری به همسرش نگاه نا محرمان رو جلب کنه نه این انصاف نیست برای هیچ آدمی که اینطور زندگی کنه نباید به اینجا رسید (این هم انگیزه ی نوشتن مطالب وبلاگ اشک مهتاب پرستو متین)

باید پذیرفت که هر کدوم از ما میتونیم یک چرخه ی جدید رو در فامیل ایجاد کنیم که به جای غم و نامهربانی و شکست ،ابزار های موفقیت شادی سلامتی و ثروت رو به نسل بعدمون آموزش بدیم چون این ما هستیم که قراره اونها رو به دنیا دعوت کنیم ، تربیت کنیم، آموزش بدیم و تحویل جامعه ای بدیم که خطراتش روز به روز شدیدتر و غیر قابل پیش بینی تر میشه یه کم فکر کنید 10 دقیقه به خاطر یک نسل بعد از شما!!!

از تمام افرادی که تمایل به حرکت در این مسیر دارند درخواست دارم با فرستادن نقد و مطالب جدید به زبان فارسی و انگلیسی یاریگر من باشند!

ممنون همه تون

 

پرستو متین

امانت دار های خدا

 

aramesh