سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

شناخت

    نظر

همسر خود را بشناسیم

اختلاف رفتاری دو جنس

زنان و مردان در رفتار تفاوت های زیادی دارند . مثلاً وقتی یک زن می خواهد سر صحبت را با همسرش باز کند از موضوعهای کاملاً متفاوتی آغاز می کند،در حالی که مردان زمانی که صحبت می کنند می خواهند افکار و اطلاعاتی را بیان کنند .

برای مردان ارتباط برقرار کردن یعنی تبادل اطلاعات، در حالی که برای زناناین امر به معنی سهیم شدن ، سهیم کردن و صمیمیت و لذت بردن است . هدف زنان از مکالمه این است که احساسِ حمایت کنند و تا جایی پیش بروند که خودشان را بفهمانند و دیگران را بفهمند . مردان به دنبال صحبت های سریع و ترجیحاً جالب و بامزه و از همه مهمتر علمی و مفید هستند .آنها به ندرت" حرف زدن برای حرف زدن" را دوست دارند .در حالی که زنان دوست دارند از احساسات و علائقشان سخن بگویند.

زنان بدانند

که مردان چگونه ارتباط برقرار می کنند و مخصوصاً بدانند که آنها چگونه ارتباط کلامی ایجاد می کنند .

به مردان کمک کنند تا آنچه را که در درونشان می گذرد،بهتر و بیشتر با آنان در میان بگذارند . زن عادی ، در مقایسه با مرد عادی در ایجاد ارتباط کلامی استاد است،مخصوصاً زمانی که ابراز احساسات در میان باشد .

مردان بدانند

به شیوه ارتباط برقرار کردن خود و همسرشان توجه کنند . آنان باید بدانند که بین شیوه ارتباط برقرار کردن آنها و همسرشان تفاوت بسیار زیادی وجود دارد .

با این شناخت آنان می توانند از خود رفع اتهام کنند و نگرش های دفاعی خود را درباره زنان کنار بگذارند و آنها را متهم نکنند که به طور دائم انتقاد می کنند و نق می زنند . مردان احتمالاً می توانند متوجه شوند که زنان از بیان کردن حالت های روحی خود لذت می برند . زنان این کار را به منظور انتقاد از مردان انجام نمی دهند بلکه بیشتر برای بهبود رابطه و نزدیکتر کردن خود به همسرشان و احساسِ داشتن یار و همراه انجام می دهند . برای زنان بیان کردن حالت های روحی ، حتی احساسات منفی ، نوعی اثباتعلاقه است.

تفاوت های روانی زنان و مردان

از دهه 1950 به این طرف ، روانشناسی جدید خواسته است از تفاوت های زن و مرد بکاهد؛زیرا این تفاوت ها در گذشته ، اغلب برای مطیع کردن و به خدمت گرفتن زنان به کار رفته است . طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در مورد 61 جامعه،تقریباً 50 درصد زوجها طلاق می گیرند یا می خواهند طلاق بگیرند و این اتفاق معمولاً در سال چهارم یا پنجم زندگی مشترک آنها رخ می دهد . درصد ازدیاد طلاق بین سال های 1960 و 1990 به 300 درصد می رسد .

59 درصد خصوصیات و رفتار زیست شناختی مردان و زنان یکی است. هر دو یک مغز ، یک بدن ، دو دست ، دو پا و ... دارند ، نفس می کشند ، غذا می خورند ، می خوابند و ...  .

اعتقاد به این که تفاوت های ژنتیکی ، غددی ، هورمونی ، اندامی و ... نمی توانند روی روان و رفتار زنان و مردان اثر بگذارند ، کاملاً غلط و ضد علمی است.اگر روان شناسی تفاوت های دو جنس در قرن 19 این اشتباه را مرتکب شد که مرد را به عنوان جنس برتر شناخت تا بتواند زن را پایین بیاورد و او را فقط به نقش های معمولی بارداری ، تربیت فرزندان و تغذیه محدود کند ، این باور نیز می تواند کاملاً اشتباه و خطرناک باشد که زن و مرد مشابه هستند . زن و مرد در حقیقت انسانند ،اما متفاوت . در کتاب ،" کشف کردن تفاوت هایمان" ، اثر ژورتانبنوم ، گفته شده استکه برای درک واقعیت چهار روش وجود دارد : فیزیکی ، احساسی ، عقلانی و روحانی. زنان به راحتی می توانند از یک روش به روش دیگر بروند اما مردان با روش فیزیکی و عقلانی راحت ترند . به عنوان مثال مردی که غمگین یا شاد است این حالت ها را با رفتار ( فیزیکی ) خود نشان می دهد.به عبارت دیگر مرد به عمل،ارجحیت می دهد . زن غم را احساس می کند و حتی می تواند بی دلیل احساساتی شود،ولی درک این موضوع برای مر بسیار سخت است . زن به رابطه خود و محیط،بیشترین ارجحیت را می دهد .

برای مرد، هیجان بیانگر یک مشکل یا تعارض است؛پس به دنبال این هیجان می رود تا آن را از بین ببرد و آرامش روحیاش را دوباره به دست بیاورد . برای زن هیجان به صورت بهانه برای ایجاد ارتباط در می آید . زن می خواهد هیجان خود را بیان کند،آن را با دیگران تقسیم کند و در مقابل ، هیجانهای دیگران را به دست آورد . وقتی زن هیجان خود را برای شوهرش تعریف می کند شوهر به طور خودکار فکر می کند که خودش قسمتی از مشکل است،او دلیل یا یکی از دلایلی است که این هیجان را به وجود آورده است .

بنابراین اغلب به حالت دفاعی ،واکنش نشان می دهد . شوهر برای آن که به زنش کمک کند تا هیجان او از بین برود،به جستجو و پیدا کردن راه حلی برای مشکل می گردد . این کار موجب می شود که زن فکر کند مرد می خواهد عیب او را جبران کند یا می خواهد همیشه حرف آخر را بزند؛زیرا مرد هیجان خود را به شیوه عقلانی و اندیشمندانه بیان می کند ،برای همیناحساس می کند که مورد حمله قرار گرفته،و زن احساس می کند که درک نشده است .

یک متخصص در زبان شناسی اجتماعی برای درک این که چرا مردان و زنان در ارتباط برقرار کردن اینقدر مشکل دارند،به تحلیل روش های مکالمه و گفتگو بین زنان و مردان پرداخته است. او نشان داده که مردان به اندازه زنان حرف می زنند اما آنها در همان شرایط از همان موضوعها و برای همان هدف ها حرف نمی زنند . زنان برای ایجاد ارتباط و بیان حالت های روحی خود از زبان ارتباطیو صمیمانه ، استفاده می کنند . مردان از زبان برای انتقال اطلاعات و دریافت آن بهره می گیرند . برای مرد ، زبانِ عملکرد ابزاری دارد و برای حفظ استقلال به کار می رود . مردان از واقعیت های عینی و خارجی حرف می زنند ، در حالی کهزناز زندگی خصوصی خود برای استراحت و تجدید قوا در سکوت بهره می گیرند .

مرد در جمع بیشتر حرف می زند ، مرد سخنرانی می کند و زن تظاهر می کند که گوش می دهد؛ زیرا برای زن زندگی خصوصی اهمیت دارد و نه موقعیت اجتماعی . به علاوه مردان تنها زمانی در جمع صحبت می کنند که هر بار فقط یک نفر حرف بزند در حالی که زنان وقتی بیشتر از یک صدا شنیده می شود ، راحت تر حرف می زنند . هنگام حرف زدن،زنان معمولاً به دنبال تأیید شدن هستند ، در حالی که مردان قدرت طلبی می کنند. زنان برای ارتباط برقرار کردن ، ناراحتی ها یا نگرانی های کوچک خود را تعریف می کنند ، مرد بیان ناراحتی ها یا نگرانی ها را به حساب سرزنش یا انتقاد از خود می گذارد .

با درنظر گرفتن این موضوع که بین زنها و مردان تفاوت های زیادی وجود دارد(که این تفاوت ها مکمل یکدیگرند).

مردان می خواهند که زنان، کمتر حرف بزنند ، فعالیت های بدنی بیشتری داشته باشند،کمتر رمانتیک باشند، کمتر فکر خود را به دیگران مشغول کنند، به کارشان بیشتر مشغول باشند، بیشتر منطقی باشند، بیشتر در خانه بمانند، کمتر حساس باشند، خوش قول تر باشندو زودتر حاضر شوند .

زنان می خواهند که مردان، بیشتر حرف بزنند، بیشتر عاطفی باشند، فعالیت های بدنی کمتری داشته باشند، بیشتر رمانتیک باشند،وقت خود را کمتر به کار و بیشتر برای خانواده صرف کنند، کمتر حسابگر باشند، بیشتر به بیرون از خانه بروند و همدردی بیشتری نشان دهند، کمتر عجله داشته باشندو به سلامت خود بیشتر برسند .

با مقایسه یک به یک خواسته های زنان و مردان به نظر می رسدشاهد یک صف آرایی برای نبرد هستیم . نبردی که در آن هر کسی ادعا می کند طرف مقابلاو را دوست ندارد؛هر کس ، ادراک خود را به عنوان هنجار معرفی می کند که باید دنبال شود.هر دو طرف خیال می کنند که مسئله ، مسئله عشق یا اراده است اما نمی دانند که تفاوت های ذاتی باعث به وجود آمدن این تفاوت ها می شود و دشواری ها را به وجود میآورد .

باید تفاوت های زنان و مردان را شناخت و به آنها اهمیت داد نه این که برای" هنجارسازی" جنس مخالف به کار گرفت . با این کار یکی دیگری را متهم نخواهد کرد که صداقت ندارد یا نمی تواند ارتباط برقرار کند


چرا صحبت های دلنشین میان همسران از دست می روند؟

    نظر

چرا صحبت های دلنشین میان همسران از دست می روند؟

هنر گفت و گو در زندگی زناشویی 

یکی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی مشترک این است که حرف مبهمی را بزنید و بدانید که همسرتان دقیقاً منظور شما را می فهمد.

توانایی در صحبت خودمانی، ایماء و اشاره، نکته پرانی و چشمک زدن و نظایر آن، نشانه ی نزدیکی و صمیمیت  است. گفت و گویی که پایان خوش دارد  نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و تدریجاً از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت می برند. اما در ازدواج های ناموفق ، لذت گفت و گو در فضای شکایت ها و گله مندی های خشمگینانه و سوءتفاهم ها گم می شود و جای اشارات دلنشین ابروها و چشمک های خوشایند را نگاه های خیره و اشارات انتقادی و بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند. چه اتفاقی می افتد؟ چرا صحبت های دلنشین از دست می روند؟ مسئله اینجاست که به مرور شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متفاوت و سوءتفاهم ها روی هم انباشته می شوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر می دهند.

 برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید.

زن و شوهر ممکن است هنگام صحبت علی رغم حُسن نیت به بیراهه بروند. به جای صحبت نرم و ملایم ، با هم مشاجره کنند و چون یکی از آنها به قصد سبک کردن فضای سنگین صحبت، به شوخی حرفی بزند، دیگری چنان واکنش نشان دهد که انگار در شوخی هم قصد و شری در کار بوده است. در این شرایط هر اقدامی برای تلطیف فضای صحبت، نتیجه معکوس می دهد.

هم صحبتی زن و شوهر  با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش قطعی دارد. متأسفانه «بسیاری از زوج ها» و شاید بتوان گفت «اغلب» آنها از مهارت های لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی و تکدر خاطر می شوند.


در این جا به چند نمونه از مسائل و مشکلاتی که بر سر راه گفت و گوی مؤثر همسران وجود دارد اشاره می کنیم:

1- مسئله: «نمی توانم با همسرم صادق باشم.»

2- مسئله: «نمی توانم خودم باشم» بسیاری از اشخاص مدعی هستند که نمی توانند با همسرشان راحت صحبت کنند، باید احتیاط کنند مبادا حرفی بزنند و همسرشان را ناراحت کنند. زنی شکایت می کند که «وقتی به شوهرم حرفی می زنم واکنش بسیار بدی نشان می دهد. باید مواظب باشم، باید روی کلماتم فکر کنم.»

سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند.

برای آموختن شیوه های جدید صحبت با همسر خود،کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید، ساده نیست. در این صورت برای ایجاد تغییر باید تلاش بیشتری کنید. شکستن عادت ها ساده نیست، اما با یاد گرفتن الگوهای جدید می توانید بدون کنترل و به طیب خاطر با همسرتان حرف بزنید.

3- مسئله: «همسرم مرتب سر من داد می کشد» به اعتقاد بعضی ها بلند صحبت کردن همسر، نشانه عصبانیت و حتی ضعف اخلاقی است. در این مورد زن و شوهر می توانند با گفت و گو، مسئله بلند صحبت کردن را حل کنند. زن یا مردی که از صدای بلند همسرش رنجیده ، باید این احتمال را در نظر بگیرد که ممکن است بلند صحبت کردن همسرش را اشتباه تفسیر کرده باشد. از سوی دیگر همسر نیز می تواند لحن صدای خود را ملایم تر کند. راه حل بهتر این است که کسی که از صدای بلند همسرش ناراحت می شود نسبت به آن حساسیت نشان ندهد. می تواند به ملایمت اعتراض کند، اما رنجشی به دل نگیرد.

4- مسئله: «شوهرم فقط به خودش فکر می کند و به صحبت های من گوش نمی دهد» بسیاری از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند که از احساسات خودشان حرف بزنند، این موجب می شود که آنها نسبت به شوهرانشان احساس صمیمیت بیشتری کنند. واکنش احساسی زن و مرد نسبت به فراز و نشیب های زندگی، به آنها احساسی از وحدت و انسجام می بخشد. بسیاری از نویسندگان، احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها را یکی از اشکالات عمده آنها می دانند. بسیاری از زن ها هم درباره همسرشان همین نظر را دارند: «شوهرم مثل آهن سرد و خشک است. اگر احساساتش را بروز می داد خیلی بهتر می شد.» اما اغلب شوهرها، احتیاط در ابراز احساسات را دلیل نقص و ضعف نمی دانند. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.

5- مسئله: «با هم صحبت می کنیم اما صحبت ما سرد و بی روح است» مسئله این است که طرفین موضوعات مورد علاقه یکدیگر را طرح نمی کنند. از آن گذشته طراوت و شادابی گفت و گوهای اوایل آشنایی، دیگر وجود ندارد و طرفین اقدامی برای جلب نظر یکدیگر صورت نمی دهند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو برای حل مشکلات را از مکالمات خوشایند جدا کنند. بنابراین وقتی یکی از آنها با یک تعریف محبت آمیز شروع می کند، دیگری ممکن است فرصت را برای طرح یکی از گرفتاری های خود مناسب بپندارد، در نتیجه گفت و گوی محبت آمیز و لذتبخش کمیاب می شود.


مقررات و آداب گفت و گو

قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شوید.

زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر ارتباط سازنده برقرار کنند باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند، زیرا در بسیاری از مواقع زن و شوهر با آنکه درباره ی موضوع واحدی صحبت می کنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند با هم هماهنگ شوند. ممکن است زن یا شوهر قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتی او بیفزاید. متأسفانه بسیاری از زوج ها در مخابره افکار و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبه رو هستند. بعضی خواسته هایشان را چنان طرح می کنند که به درک طرف مقابل منجر نمی شود؛ عقاید خود را مبهم طرح می کنند، از طرح موضوع اصلی طفره می روند ، حاشیه می روند و با این حال خیال می کنند که همسرشان موضوع را دقیقاً و آن طور که هست درک می کند. یکی بیش از حد وارد جزئیات می شود و دیگری به قدری در کلمات صرفه جویی می کند که کلامش تفهیم نمی شود و هر دو بر این باورند که به تفاهم  میان خود کمک می کنند.

گاه به نظر می رسد که اصولاً به دو زبان متفاوت حرف می زنند. در این شرایط، هرگز عجیب نیست که زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زیرا هر کدام بی خبر از تفصیر خویش، دیگری را به دیر فهمی و سرسختی متهم می کند.

(توجه داشته باشید که همسر شما با گفت و گوی خود ، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی شما نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.)


قانون شماره2 - با علاقه گوش بدهید.

گاهی اوقات زن شکایت می کند که شوهرش به حرف های او گوش نمی دهد و حال آنکه شوهر در مقام اعتراض مدعی است که همه حرف های او را شنیده است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که در این زمینه اختلاف جنسی مشهودی وجود دارد. زن ها هنگام گوش کردن با ابراز کلماتی نظیر «آره»، «عجب» و تکان دادن سر، به گوینده می فهمانند که به حرف های او گوش می دهند و حال آن که مردها هنگام گوش دادن بیشتر سکوت می کنند.

گاه شما فراموش می کنید که گفت و گو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست. صحبت کردن و جواب نگرفتن در حکم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختیار می کنید احتمالاً می توانید به اشاره کردن و تکان دادن سر، عادت کنید و نشان دهید که به راستی گوش می دهید و همسرتان را از تردید بیرون آورید.


قانون شماره 3: از قطع صحبت اجتناب کنید.

قطع صحبت برای کسی که این کار را می کند احتمالاً طبیعی به نظر می رسد اما ممکن است در کسی که صحبت او قطع می شود ایجاد نارضایتی و افکار منفی کند. «او به حرف هایم گوش نمی دهد، تنها می خواهد خودش حرف بزند.»

قطع صحبت هم مانند سایر عادات ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالی کسی که صحبتش قطع می شود ارتباطی با خود محوری و مخالفت و غیره ندارد. در اینجا نیز زن و مرد رفتار متفاوتی نشان می دهند. مردها بیش از زن ها صحبت را قطع می کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نیست، یعنی با مردهای دیگر هم که صحبت می کنند همین سیاست را دارند. بنابراین زنی که برای قطع صحبت از سوی همسرش دلایل منفی می تراشد باید به خاطر داشته باشد که این رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با این حال کسی که صحبت را قطع می کند باید به انتظار پایان صحبت بپرد و صبر کند. ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بی قرار است مرتب به میان صحبت پریده، رشته کلام را قطع کند. در این شرایط ممکن است مرد عصبانی شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد. غافل از این که رفتار خانم او دلایل عمیق تری دارد.

 مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.


قانون شماره4: ماهرانه سؤال کنید.

سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضی ها طبیعتاً کم حرف هستند، در برخورد با این اشخاص می باید زمینه صحبت را فراهم نمود. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند. در برخی از مواقع، لحن عتاب انگیز و یا پرخاشگرانه سؤالات مسئله ساز می شود: «چرا دیشب دیر آمدی؟»، «چرا این همه به خودت رسیده ای؟ » در بسیاری از موارد سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند تولید اشکال می کنند، علتش این است که این قبیل سؤالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعی قرار می دهد. با آنکه ممکن است سؤال کننده صرفاً برای کسب اطلاع سؤال کرده و منظور دیگری هم نداشته باشد، استفاده از کلمه «چرا» در شروع یک جمله سؤالی احتمالاً شما نت ها و خطاب های پدر و مادر در دوران کودکی را تداعی می کند: «چرا دیر کردی؟»

از آن گذشته سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند، اغلب بی اعتمادی و یا حتی سوء ظن را تداعی می کند. می توان برای اجتناب از این مشکل ، سؤالات را به شکل دیگری مطرح کرد مثلاً به جای «چرا دیر کردی؟» می توان پرسید «مشکلی پیش آمده که دیر به منزل برگشتی؟» در این صورت همسرتان از این که شما نگران او هستید و یا دوست دارید در جریان مشکلات او قرار گیرید خوشحال خواهد شد.


قانون شماره 5: سیاست و نزاکت به خرج دهید.

شاید در ظاهر رعایت این قانون در روابط زناشویی عجیب به نظر برسد اما در عمل، هر کس حساسیت هایی دارد و حتی نزدیک ترین اشخاص ممکن است احساسات ما را جریحه دار کنند. برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید. این برچسب ها با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر گفت و گوی شما را تیره می کند. از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه ها معمولاً اشتباه هستند. چون به ندرت همسری پیدا می شود که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند.

- حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید . مثلاً به جای این که بگویید «تو هرگز به من کمک نمی کنی» بگویید «اگر در شستن ظرف ها به من کمک کنی بسیار ممنون می شوم».

- ذهن خوانی نکنید، احتمال این که ذهن خوانی اشتباه باشد، زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می سازید. اگر فکر می کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است به او بگویید «احساس می کنم از من دلگیر هستی» تا او برای شما توضیح دهد.

 صحبت با همسر خود، کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید.


اگر شنونده صحبت های همسرتان هستید این اصول را رعایت کنید

- زمینه های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدام یک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید« بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است.»

- مضامین منفی صحبت های همسرتان را ناشنیده بگیرید، بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت  در بیان مسئله مبالغه کند. به «علت» عصبانیت  توجه کنید و انتقادها و سرزنش ها را نادیده بگیرید.

- مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده اید، در غیر این صورت از او سؤال کنید . مثلاً: «فکر می کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت های مادرم را تحمل کنی. درست است؟»

از گفتن «متأسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده اید در مقام پوزش برآیید و تأسف خود را به او اطلاع بدهید.

منبع:عشق هرگز کافی نیست- مهدی قرچه داغی


باز هم صبر

    نظر

صبورتر باشید

کیفیت شکیبایی در راستای هدف شما در ایجاد یک خود(Self) آرام تر و با محبّت تر راه درازی می پیماید، هر چه بیشتر شکیبا باشید، به جای آن که پافشاری کنید که زندگی دقیقاً همان چیزی باشد که شما می خواهید، بیشتر آنچه را که هست پذیرا خواهید شد. بدون شکیبایی زندگی فوق العاده نومید کننده است. شما به آسانی ناراحت، نگران و عصبانی می شوید. "شکیبایی" بـُعدِ راحتی و پذیرش را به زندگی تان اضافه می کند. شکیبایی برای آرامش درون لازم است.

شکیباتر شدن دلتان را به روی لحظه حاضر می گشاید، حتی اگر آن را نپسندید ؛ اگر در راه بندان گیر کرده اید و برای قرار ملاقاتی تأخیر دارید، گشودن دل به روی لحظه حاضر به معنی آن است که هنگام ساختن گلوله برفی گرفتاری ذهنی، پیش از آن که اندیشه تان از کنترل خارج شود مچ خود را گرفته اید و با ملایمت به خود یادآور شده اید که آرام باشید. شاید هم زمان مناسبی برای نفس کشیدن و نیز فرصتی برای یادآوری این نکته به خود باشد که در برنامه بزرگتر زندگی ، تأخیر داشتن «کم اهمیت» است.

شکیبایی، دیدن بی گناهی در دیگران را نیز در بر می گیرد. من و همسرم ،  دو فرزند خردسال چهار و هفت ساله داریم. بسیاری از اوقات، هنگامی که من مشغول نوشتن این کتاب بوده ام، دختر چهار ساله مان وارد دفترم شده و کارم را قطع کرده است که می تواند برای یک نویسنده مایه درهم ریختگی باشد. آنچه که من یاد گرفته ام انجام دهم (بیشتر وقت ها) این است که به جای این که فکرم را روی نشانه های بالقوه قطع کار توسط دخترم متمرکز کنم («کار تمام نخواهد شد، رشته افکارم را از دست خواهم داد، امروز این تنها فرصت من برای نوشتن بود» و ...)، بی گناهی را در رفتار او ببینم. من به خودم یادآور می شوم کهچرا او به دیدن من می آید – چون مرا دوست دارد، نه این که برای خراب کردن کارم دسیسه می کند. وقتی به یاد می آورم که بی گناهی را ببینم، بی درنگ یک حس شکیبایی به وجود می آورم و توجّهم به لحظه حاضر بر می گردد. هر عصبانیتی که ممکن است ایجاد شده باشد از بین می رود و من یکبار دیگر به خود یادآور می شوم که با داشتن دو فرزند این چنین زیبا چقدر خوشبخت هستم. من فهمیده ام که اگر عمیقاً بنگرید، تقریباً همیشه می توانید بی گناهی را در سایر اشخاص و در موقعیت های بالقوه نومید کننده ببینید. وقتی که عمیق نگاه کنید شخصی شکیباتر و آرامتر خواهید شد و به طرزی عجیب شروع می کنید از لحظات بسیاری لذت ببرید که پیشتر شما را نومید می کرد


قهرمان

    نظر

قهرمان

ستایش همسر ، به‌عنوان قهرمان اصلی زندگی
شوهر شما هم حق حیات دارد (3)


 

دوام هر ازدواجی نیاز به تدبیر و درایت دارد، که به کار بردن این تدبیر و درایت، توانایی خاصی لازم دارد. شوهر شما نیاز دارد او را همان‌طور که هست درک کنید نه «آن‌طوری که دلتان می‌خواهد باشد.» به‌عنوان مثال، نگاه دقیقی به او بیفکنید. ممکن است که او اندام خود را دوست داشته باشد. بدن او تنها چیزی است که او دارد و با آن زندگی می‌کند. او از شما می‌خواهد که جسمش را دوست بدارید و تحسین کنید.

تنها راهی که برای این کار وجود دارد این است که به او بگویید اندامش را دوست دارید. شاید این کار برای شما خیلی غریب به نظر برسد. حتی ممکن است شما آن را خیلی مبتذل بدانید. اگر این‌گونه باشد ممکن است شوهر شما این نیاز طبیعی خود را از طریق فرد دیگری غیر از شما تأمین نماید که بدترین حالت برای شما خواهد بود. برای شما امتیاز بسیار بزرگی خواهد بود که شوهرتان را مطمئن سازید او را همان‌گونه که هست دوست دارید و به‌عنوان مهم‌ترین فرد زندگی خود در قالب یک فرد خاص و استثنایی در قلب خود پذیرفته‌اید.

او را شخصاً با نگاه و رفتار و گفتار خویش تحسین کنید. این همان چیزی است که او از شما انتظار دارد. اگر شوهر شما شبی به خانه آمد و از شما به‌خاطر آراستگی منزل و غذای خوبتان قدردانی کرد و به شما گفت چقدر امشب زیبا و سرحال شده‌اید، در مقابل نیز توقع دارد که از زبان شما بشنود که او هم امشب مرتب و خوش‌قیافه شده است، نه اینکه از او در مورد کارش و علت دیر آمدن و یا چگونگی رفع مشکلات خانواده بازجویی شود.

با دقت به او خیره شوید. او نمی‌تواند تحسین زیادی را به ناگاه پذیرا شود. پس خیلی آرام شروع کنید. یک روز به او یک حرف تعریف و تحسین‌آمیز بزنید و آن وقت روز دیگر مطلب یا رفتار دیگر، بنابراین خواهید دید که در برابر شما هم‌چون گل شکفته خواهد شد. این‌گونه رفتار تحسین آمیز شما می‌تواند جایگاه واقعی همسرتان را به‌عنوان یک پدر ارزشمند و قابل احترام در نزد فرزندان تثبیت در تغییر رفتار مناسب آنان نسبت به پدرشان موثر و مفید قرار گیرد.

یک زن نباید عاری از هیجان باشد و ازدواج نباید در سکون باقی بماند. شما می‌توانید شور و هیجان خود را حفظ کنید و آن را افزایش دهید و برای موفق شدن در زندگی زناشویی، باید حتماً این کار را بکنید. در پایان یک روز دراز، شوهر شما به‌خصوص نیازمند تحسین‌های شما است. شوهری قبل از ترک محل کارش و رفتن به منزل، به زنش تلفن کرد و گفت «من یک مرد ناقص هستم که در جستجوی یک زن کامل می‌باشم. آماده شو!»

کاری کنید که غرور و اعتماد به نفس همسرتان در پایان هر روز از نو زنده شود. این امر، باید با صداقت کامل انجام و از سرشت واقعی عشق سرچشمه بگیرد. اگر شما نیازهای او را برآورده نکنید، او ناگزیر خواهد بود که به طریقی از خانه بگریزد.

از سوی دیگر، ممکن است که شوهر شما از آن‌گونه مردانی باشد که تنها کارشان در خانه نوشیدن چای و مطالعه روزنامه یا تماشای تلویزیون باشد. شاید سرزنش‌ها و رفتارهای نامطلوب شما سبب شده که دست از کار کردن در خانه برداشته و تمایلی برای کمک کردن به شما نداشته باشد.

حتماً شوهر شما به تحسین نیاز دارد. به او اعتماد به نفس بدهید تا انگیزه‌های لازم را دوباره به‌دست آورد، به استثنای مسایل عمده و اساسی که زندگی خانوادگی را تحت شعاع قرار می‌دهد، معمولاً زندگی از امور کوچک و بی‌اهمیت که جریان زندگی را دگرگون می‌سازد تشکیل می‌شود.

شخصیت و وجود مرد فریاد می‌زند: «مرا دوست بدار و خواسته‌هایم را برآورده ساز» عشق می‌گوید: «به من اجازه بده که نیازهایت را برآورده سازم.» همین امشب، احساس صمیمانه‌تان را نثار شوهرتان کنید و تماشا کنید که چگونه جام وجود او پر و لبریز می‌شود. آنچه را که از غر زدن بر نمی‌آید، تمجید و تحسین انجام خواهد داد!

مرد و زن، هر چند از لحاظ وضعیت یکسان هستند اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. در یک خانواده سالم و متعادل مرد رئیس خانواده و مسئول آن است و زنش معاون او و مدیر خانواده می‌باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست. هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید. بعضی مواقع خانواده‌ها تلاش کرده‌اند که این ترتیب را معکوس کنند و یک زن را به‌عنوان رئیس خانواده انتخاب کرده‌اند. زمانی که این نظام جدید پا می‌گیرد و قوامی می‌یابد، نظام خانواده وارونه می‌شود. طولی نمی‌کشد که این سیستم جدید متلاشی می‌شود. وقتی با مدیریت خوب و قوی خود به شوهرتان امکان می‌دهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی را انجام می‌دهید.

یک زن کامل، یک برده نیست. او بزرگوارانه تصمیم می‌گیرد که خود را با زندگی شوهرش سازگار کند، هر چند که گاهی اوقات ممکن است ناخود‌آگاه خود را قربانی سعادت خانواده و همسرش احساس نماید و به گونه‌ای رنج‌آور احساس فدا شدن و نادیده انگاشته شدن خود را در زندگی بنماید که اکثر نابسامانی‌های روانی و رفتاری زنان مانند افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس و خودباوری ناشی از این طرز تفکر خواهد بود. در حالی که مردان در صورتی که جایگاه واقعی خود را در خانواده توسط مدیریت خوب همسرش به دست آورند، به نوبه خود برای سپاسگزاری از همسرشان، فداکاری او را جبران کرده و تا حد توانایی خویش خواسته‌های او را برآورده می‌کنند.

زندگی زناشویی، به یک رژیم سلطنتی می‌ماند. جایی که در آن شوهر شاه است و همسرش یک ملکه. در کاخ سلطنتی، که همان کانون گرم خانواده است، تصمیم شاه حرف آخر است، هم برای ملکه و هم برای کشورش. اما بی‌شک ملکه برده شاه نیست، زیرا او می‌داند که قدرتش در کجا نهفته است. او همسر شاه است و می‌‌تواند بر مسند قدرت بنشیند. وی حق دارد و در واقع می‌تواند به راحتی تمامی احساساتش را بیان کند، با اینکه پادشاه به مقدار زیادی از قضاوت ملکه الهام می‌گیرد، اما در صورت اختلاف نظر و عقیده، شخص پادشاه است که تصمیم نهایی را می‌گیرد.

حالا اگر پادشاه خانه شما، تصمیمی اشتباه بگیرد، چه می‌شود؟ این یک وضعیت دشوار است، به‌خصوص وقتی که شما ‌می‌دانید حق با شماست. متأسفانه در مواقع زیادی این چنین است. با وجود این، ملکه باید از شوهرش تبعیت کند و نباید پس از اعلان تصمیم شوهرش، وی را سرزنش کرده و یا از او خرده بگیرد. خانم‌های عزیز قدری به خاطرات تلخ گذشته در این زمینه برگردید و نتیجه و اثرات ناخوشایند آن آزمون‌ها و تجربه‌های شتاب‌زده را به خاطر آورید!

«اکثراً در کودکی به دختر بچه‌ها آموخته می‌شود که به هیچ مردی نمی‌توان اعتماد کرد، زیرا مردها فقط برای اینکه خوش بگذرانند به زن‌ها نزدیک می‌شوند. لذا، اگر قرار است با مردی زندگی کنیم بگذارید او خودش را با شما وفق دهد، قبل از اینکه شما این کار را بکنید».

این طرز فکر از زمان کودکی شکل گرفته می‌شود و بی‌شک موجب ایجاد موانع بزرگی در زندگی کنونی‌شان می‌گردد.

منبع : راز موفقیت زنان در خانوادهتدوین : انور پیرزاده ، کارشناس امور تربیتی ، مشاور و مدرس خانواده



سنگ صبورم باش!

    نظر
سنگ صبورم باش!

ارتباط کلامی، مهمترین تفاوت زن و مرد(2)

 

برای خواندن مقاله ی قبل اینجا را کلیک کنید.

 

در مقاله ی قبل به ذکر2 تفاوت در مردان وزنان در ارتباطات کلامی شان اشاره کردیم.حال به ذکر 6 مورد دیگر می پردازیم:

 

1- زمان و موقعیت اختصاص داده شده برای صحبت و یا شکایت از جانب زنان، نقش مهمی در موفقیت آنها برای جلب نظر مردان، به گوش دادن و پذیرفتن شکایات دارد. مطمئناً انتقاد کردن از مردی که تازه از سرکار برگشته و خسته به نظر می رسد کاری اشتباه بوده و نمی تواند زن را به خواسته اش برساند بلکه این کار باید زمانی انجام گیرد که مرد کاملاً آرام گرفته و آمادگی پذیرش داشته باشد.

 

2-  یکی از موارد بسیار مهمی که موجب غر زدن زنان می شود، نیاز زن به صحبت کردن است. در مقاله ی قبل گفته شد که زنان حدوداً سه برابر مردان صحبت می کنند. این خود موجب می شود که آنها نیاز بیشتری به صحبت کردن احساس کنند.

 

اصولاً زنان با صحبت کردن آرام می گیرند و سبک می شوند، گویی که همه ی اضطراب ها، غصه ها و نگرانی ها با صحبت کردن از وجود زن پاک می شود. این یکی از مواردی است که مردان توجه زیادی به آن نمی کنند.

اکثر مردان گمان می کنند که غر زدن زنان به خاطر کمبودهای مادی است لذا هر چه زنان بیشتر غر می زنند، مردان بیشتر کار می کنند و وقتشان را به آن اختصاص می دهند، در نتیجه زنان بیشتر احساس نارضایتی کرده و بیشتر غر می زنند و این زنجیره ی اشتباه همچنان ادامه می یابد.

مردان توجه داشته باشند که نیازهای زنان همیشه مادی نیست و گاه نیاز مبرم زن می تواند مساله ی ساده ی گوش دادن همسر به وی باشد.این در حالی است که مردان با سکوت و تنهایی به آرامش می رسند و قادرند با آن نگرانی ها و مشکلات را فراموش کرده و یا برای حل آن اقدام کنند.

آگاهی به این امر می تواند به زن و شوهرها کمک کند تا طوری برنامه ریزی کنند که نیاز زن به صحبت کردن با نیاز مرد به سکوت و تنهایی با هم در تقابل قرار نگرفته و هر دو نیاز برآورده شوند. برای این کار بهتر است زنان بعد از آمدن مرد از محل کار مدتی او را تنها گذاشته و اسباب راحتی او را فراهم سازند تا نیرو و توان لازم را بازیابد و مرد هم نیاز زن به درد و دل کردن و صحبت را درک کرده و بعد از بازیافتن نیروی خود، زمانی را برای صحبت و گفت و گوی با همسرش اختصاص دهد. زمانی که فرصت گوش دادن به صحبتهای همسرش را ندارد با پیامی صریح و مودبانه و مهربانانه آن را مطرح سازد: «عزیزم اجازه بده ده دقیقه اخبار رو گوش بدم بعد از اون در اختیار تو هستم» یا «الان خیلی خسته ام اجازه می دی کمی استراحت کنم؟ بعد از اون می شینیم با هم حرف می زنیم ...»

 

3- زنان اغلب دوست دارند به صحبت های آنان گوش داده شود نه این که راه حل به آنها داده شود اما مردان به حکم طبیعت خود که برای همه ی مشکلات و مسائل دنبال راه حل می گردند برای مسائل مطرح شده ی همسرشان نیز فوراً راه حل پیدا می کنند. این می تواند سبب ناخشنودی همسرشان شود.

مردان فکر می کنند زنان برای دریافت کمک و راه حل به آنها مراجعه کرده اند و با ارائه ی آن، مرد انتظار تشکر از جانب زن را نیز دارد. گاهی هم زنان مسائل خود را مطرح می کنند که شوهرشان به مشکلات آنها توجهی نشان نمی دهد، به او اهمیتی نمی دهد و یا این که دیگر او را دوست ندارد. برای جلوگیری از این سوء تفاهم زن باید قبل از صحبت کردن با مرد به او بگوید که دوست دارد فقط گوش بدهد و یا این که راه حل ارائه دهد.

 

4- مردان توجه داشته باشند که گاه غر زدن زنان جنبه ی یادآوری و دلواپسی دارد البته در اینجا لازم است که زنان متوجه باشند که بیش از حد اغراق نکرده و در بازی کلمات ماهرانه عمل نمایند. مثلاً به جای گفتن «ببین، یادت نره خرید کنی این چندمین باره که دارم می گم ها» بگویند: «عزیزم می دونم که سرت خیلی شلوغه، آمدنی خرید یادت نره، می دونم که فراموش نمی کنی».

 

5- زنان برای تاثیرگذاری بیشتر بر مردان و این که به غرغرو بودن متهم نشوند، بهتر است به جای کلمه ی «تو» از کلمه ی «من» در صحبتهایشان استفاده نمایند مثلاً به جای این که بگویند «تو به من بی توجهی»، «تو منو درک نمی کنی»، «تو همه مسئولیتها رو رو دوش من گذاشتی» و ... بگویند: «من احساس می کنم منو درک نمی کنی»، «من احساس می کنم در انجام کارها تنها مانده ام» این جملات به مراتب حالات دفاعی کمتری را در مردان ایجاد می کند و می تواند زمینه ی مناسبی را برای گفت و گو و صحبت فراهم سازد.مردان و زنان باید بتوانند در مورد اختلافاتشان طوری با هم حرف بزنند که هر دوی آنها به صمیمیت و احترام بیشتری دست پیدا کنند و احساس کنند که هیچ کدام بازنده نشده اند تا هر دو به رضایت برسند.

 

6- به یاد داشته باشید که غر زدن، هیچ کمکی به شما نمی کند جز این که زندگی را به کام شما و همسر و فرزندانتان تلخ کند. پس توصیه می شود که از غر زدن بپرهیزید و به جای آن از روشهای درست و منطقی و شفاف و صریح برای بیان خواسته یا احساس خود استفاده کنید.

 

نویسنده:جواد ابراهیمی

سنگ صبورم باش!

ارتباط کلامی، مهمترین تفاوت زن و مرد

 

 

در مقاله ی قبل به ذکر2 تفاوت در مردان وزنان در ارتباطات کلامی شان اشاره کردیم.حال به ذکر 6 مورد دیگر می پردازیم:

 

1- زمان و موقعیت اختصاص داده شده برای صحبت و یا شکایت از جانب زنان، نقش مهمی در موفقیت آنها برای جلب نظر مردان، به گوش دادن و پذیرفتن شکایات دارد. مطمئناً انتقاد کردن از مردی که تازه از سرکار برگشته و خسته به نظر می رسد کاری اشتباه بوده و نمی تواند زن را به خواسته اش برساند بلکه این کار باید زمانی انجام گیرد که مرد کاملاً آرام گرفته و آمادگی پذیرش داشته باشد.

 

2-  یکی از موارد بسیار مهمی که موجب غر زدن زنان می شود، نیاز زن به صحبت کردن است. در مقاله ی قبل گفته شد که زنان حدوداً سه برابر مردان صحبت می کنند. این خود موجب می شود که آنها نیاز بیشتری به صحبت کردن احساس کنند.

 

اصولاً زنان با صحبت کردن آرام می گیرند و سبک می شوند، گویی که همه ی اضطراب ها، غصه ها و نگرانی ها با صحبت کردن از وجود زن پاک می شود. این یکی از مواردی است که مردان توجه زیادی به آن نمی کنند.

اکثر مردان گمان می کنند که غر زدن زنان به خاطر کمبودهای مادی است لذا هر چه زنان بیشتر غر می زنند، مردان بیشتر کار می کنند و وقتشان را به آن اختصاص می دهند، در نتیجه زنان بیشتر احساس نارضایتی کرده و بیشتر غر می زنند و این زنجیره ی اشتباه همچنان ادامه می یابد.

مردان توجه داشته باشند که نیازهای زنان همیشه مادی نیست و گاه نیاز مبرم زن می تواند مساله ی ساده ی گوش دادن همسر به وی باشد.این در حالی است که مردان با سکوت و تنهایی به آرامش می رسند و قادرند با آن نگرانی ها و مشکلات را فراموش کرده و یا برای حل آن اقدام کنند.

آگاهی به این امر می تواند به زن و شوهرها کمک کند تا طوری برنامه ریزی کنند که نیاز زن به صحبت کردن با نیاز مرد به سکوت و تنهایی با هم در تقابل قرار نگرفته و هر دو نیاز برآورده شوند. برای این کار بهتر است زنان بعد از آمدن مرد از محل کار مدتی او را تنها گذاشته و اسباب راحتی او را فراهم سازند تا نیرو و توان لازم را بازیابد و مرد هم نیاز زن به درد و دل کردن و صحبت را درک کرده و بعد از بازیافتن نیروی خود، زمانی را برای صحبت و گفت و گوی با همسرش اختصاص دهد. زمانی که فرصت گوش دادن به صحبتهای همسرش را ندارد با پیامی صریح و مودبانه و مهربانانه آن را مطرح سازد: «عزیزم اجازه بده ده دقیقه اخبار رو گوش بدم بعد از اون در اختیار تو هستم» یا «الان خیلی خسته ام اجازه می دی کمی استراحت کنم؟ بعد از اون می شینیم با هم حرف می زنیم ...»

 

3- زنان اغلب دوست دارند به صحبت های آنان گوش داده شود نه این که راه حل به آنها داده شود اما مردان به حکم طبیعت خود که برای همه ی مشکلات و مسائل دنبال راه حل می گردند برای مسائل مطرح شده ی همسرشان نیز فوراً راه حل پیدا می کنند. این می تواند سبب ناخشنودی همسرشان شود.

مردان فکر می کنند زنان برای دریافت کمک و راه حل به آنها مراجعه کرده اند و با ارائه ی آن، مرد انتظار تشکر از جانب زن را نیز دارد. گاهی هم زنان مسائل خود را مطرح می کنند که شوهرشان به مشکلات آنها توجهی نشان نمی دهد، به او اهمیتی نمی دهد و یا این که دیگر او را دوست ندارد. برای جلوگیری از این سوء تفاهم زن باید قبل از صحبت کردن با مرد به او بگوید که دوست دارد فقط گوش بدهد و یا این که راه حل ارائه دهد.

 

4- مردان توجه داشته باشند که گاه غر زدن زنان جنبه ی یادآوری و دلواپسی دارد البته در اینجا لازم است که زنان متوجه باشند که بیش از حد اغراق نکرده و در بازی کلمات ماهرانه عمل نمایند. مثلاً به جای گفتن «ببین، یادت نره خرید کنی این چندمین باره که دارم می گم ها» بگویند: «عزیزم می دونم که سرت خیلی شلوغه، آمدنی خرید یادت نره، می دونم که فراموش نمی کنی».

 

5- زنان برای تاثیرگذاری بیشتر بر مردان و این که به غرغرو بودن متهم نشوند، بهتر است به جای کلمه ی «تو» از کلمه ی «من» در صحبتهایشان استفاده نمایند مثلاً به جای این که بگویند «تو به من بی توجهی»، «تو منو درک نمی کنی»، «تو همه مسئولیتها رو رو دوش من گذاشتی» و ... بگویند: «من احساس می کنم منو درک نمی کنی»، «من احساس می کنم در انجام کارها تنها مانده ام» این جملات به مراتب حالات دفاعی کمتری را در مردان ایجاد می کند و می تواند زمینه ی مناسبی را برای گفت و گو و صحبت فراهم سازد.مردان و زنان باید بتوانند در مورد اختلافاتشان طوری با هم حرف بزنند که هر دوی آنها به صمیمیت و احترام بیشتری دست پیدا کنند و احساس کنند که هیچ کدام بازنده نشده اند تا هر دو به رضایت برسند.

 

6- به یاد داشته باشید که غر زدن، هیچ کمکی به شما نمی کند جز این که زندگی را به کام شما و همسر و فرزندانتان تلخ کند. پس توصیه می شود که از غر زدن بپرهیزید و به جای آن از روشهای درست و منطقی و شفاف و صریح برای بیان خواسته یا احساس خود استفاده کنید.

 

نویسنده:جواد ابراهیمی