سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

لحظات بحرانی در زندگی مشترک

    نظر

لحظات بحرانی در زندگی مشترک

ازدواج

همه انسان ها تمایل دارند پس از ازدواج و تشکیل خانواده، لحظات بسیار خوب و خوشی را در کنار همسرشان داشته باشند. البته این هدفی مطلوب است. اما آنچه حائز اهمیت است این که همواره توجه داشته باشید که زندگی مشترک 2 نفر که از 2 جنس با 2 روحیه، خانواده، فرهنگ و... متفاوت هستند همواره هم با آرامش و بدون مشکل نخواهد بود.

آنچه اهمیت دارد این است که هر یک از زوجین از نقش، مسوولیت ها و تعهدات خود در زندگی مشترک بخوبی آگاه باشد و هنگام بروز مشکل یا رنجش نیز درصدد حل مشکل باشند نه پاک کردن صورت مساله، زیرا در غیر این صورت تا مدتی در ظاهر آرامش حکمفرما خواهد بود ، اما پس از مدتی شدت مسائل و رنجش های سرکوب شده با فشار هر چه بیشتر بیرون خواهد زد و قدرت ویرانگری خواهد داشت.

در مواردی که مسأله ای در زندگی پیش می آید ، بهترین کار این است که زوجین با مراجعه به یک مشاور متخصص و کارآزموده، برای رفع هرچه سریع تر آن بکوشند می شوند و در این مورد نیز نتیجه مطلوب تر در صورتی حاصل می شود که هر دو به مشاور مراجعه کنند. اما در شرایطی که زوجین احساس کنند خود بخوبی از عهده حل مسائل بر می آیند نیز بهتر است نکاتی را مد نظر داشته باشند تا بهتر بر مشکلات غلبه کنند.

پیش از هر چیز بهتر است در یک محیط آرام که بد نیست گاهی اوقات در یک محیط آرام خارج از منزل باشد ، شروع به گفتگو و تبادل نظر کنید.

نخست باید ماهیت مشکل مشخص شود. از عقاید یکدیگر آگاه شوید تا بتوانید اهدافی را برای خود تعیین کنید.برای رسیدن به یک توافق دو جانبه باید از درک طرف مقابل نسبت به موضوع آگاه شوید و این هم میسر نخواهد شد مگر این که درباره آن صحبت کنید.

 

در گفتگوها از درد، رنج، نگرانی و حتی خشم های خود با رعایت احترام و آرامش صحبت کنید.باید روند گفتگو به صورتی باشد که طرفین احساس نکنند مورد قضاوت واقع می شود و پس از گفتگو از صحبت هایشان علیه خودشان استفاده می شود.

به یاد داشته باشید که ادامه یک رابطه مهم و حساس مانند رابطه زناشویی نیاز به مراقبت و توجه زیاد دارد و صرفاً با انتخاب درست همسر خوشبختی تا آخر عمر در قلب ما احساس نخواهد شد.

در گفتگوها احترام به عقاید یکدیگر و حساسیت نسبت به احساسات طرفین در ایجاد محیطی آزاد برای بیان صادقانه عقاید و نظرات الزامی است.

برای حل نهایی مشکلات باید هر دو طرف در یافتن یک راه حل مناسب انگیزه کمک به یکدیگر را داشته باشند وگرنه فقط مطرح کردن مسائل و مشکلات گذشته و نمک روی زخم طرف مقابل پاشیدن مشکلی را برطرف نمی کند.

شما در هر سنی که باشید بی نیاز از آموختن نخواهید بود. بنابراین آموختن مهارت های ارتباطی جدید و موثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و نهایتا آرامش نقش قابل توجهی ایفا می کند.

به آنچه موجب نارضایتی شده دقت کنید تا بهتر بتوانید مطمئن باشید که برای دوام و بقای یک رابطه مشترک عشق کافی نیست.

وقتی یکدیگر را دوست دارید اما نقش یکدیگر را نادیده می گیرید، به مسوولیت ها و تعهدات خود در رابطه نمی اندیشید، تصمیمات یکجانبه و بدون مشورت با همسر می گیرید، بدانید که رابطه سالم و خوشحال کننده ای نخواهید داشت و در نتیجه احساس رضایت و خوشبختی نخواهید کرد.

شکست روابط در بسیاری موارد به دلیل ناامیدی از یکدیگر است. پس بدانید که تمام افراد حتی سرسخت ترین آنها نیز از نظر رفتاری دارای دو روی سکه هستند و قابلیت های قابل تحسینی برای خوب بودن دارند ، اما در صورتی که احساس آزادی و آرامش کنند نه این که زیر ذره بین هستند و برای تمام حرکات و رفتارشان باید پاسخگو باشند. پس با تنگ کردن عرصه بر طرف مقابل، هرگز نتیجه نمی گیرید.

ازدواج

یکی دیگر از مسائل مهم این است که همان طور که هر دو نفر به نوعی در مشکلات احساس می کنند ، قربانی رفتار طرف مقابل بوده اند به نوعی نیز در حق طرف مقابل ظلم کرده اند. در بسیاری از شرایط با توجه به این که ما در سطح متفاوتی از امیال، عواطف، احساسات و انتظارات نسبت به همسرمان هستیم ، نباید توقع داشته باشیم که او هم در سطح احساسی ما رفتار کند. در غیر این صورت موجب بروز مشکلات مضاعف و تشدید بحران در خانواده می شویم.

البته انتظار توجه و محبت معقول از طرف همسر امری طبیعی و بدیهی است، اما میزان آن بسته به وجود هر فرد است. بهتر است طرف مقابل را همان طور که هست بپذیریم و مرتب در پی تغییر وی نباشم.

ممکن است برخی افراد ذاتا برونگرا بوده و تمایل به ابراز تمامی احساسات کنند، اما در مقابل برخی افراد درونگرا سعی کنند با رفتار و کارهایشان برخی مسائل اعم از علاقه یا ناراحتی را نشان دهند و علت رفتار آنها این نیست که مطابق میل همسرشان نباشند یا حتی او را برنجانند.

از طرفی باید توجه داشت که انتظارات و توقعات ما از همسرمان معلول تلقین عوامل و اشخاص دیگر نباشد. زیرا طرف مقابل بسرعت این موضوع را درک خواهد کرد و احساس می کند تحت فشار روحی است. پس رفتاری به مراتب نامطلوب تر انجام داده و مرتب در لاک دفاعی فرو می رود و اکثر رفتارهای بی منظور شما را نیز به قصد خاصی تلقی می کند.

 

یکی دیگر از موضوعات مهم در حل مسائل این است که همواره به دنبال غلبه و پیروزی بر همسرتان نباشید. زیرا اگر در ظاهر نیز این طور باشد در واقع شما برنده نیستید بلکه در حقیقت هر دو شکست خورده و روابط به سردی می گراید و خدشه دار می شود.

در مقابل برای این که طرف مقابل تمایل به امتیاز دادن قلبی به شما شود ، سعی در خوشحال کردن یکدیگر داشته باشید تا شانس موفقیت هر دو افزایش یابد. زیرا حالا من و تو معنی ندارد بلکه « ما »مساله اصلی خانواده است.

 

منبع :چهار دیواری

تنظیم برای تبیان :داوودی

 


چگونه زندگی را ساده بگیریم؟

    نظر

چگونه زندگی را ساده بگیریم؟

-     به ارزش های خود در زندگی فکر کنید و آن دسته از ارزش هایی را که واقعاً برایتان دارای اهمیت بالایی هستند روی کاغذ بیاورید. چه چیز در زندگی برای شما از بالاترین اهمیت برخوردار است؟ در کنار خانواده بودن؟ برهم زدن ثروتی هنگفت؟ تاثیر گذاشتن بر روی دیگران؟ رسیدن به مقام و منصب بالا؟ خودی نشان دادن؟ خلاقیت و یادگیری ایده های جدید؟ ماجراجویی و سفر کردن به نقاط مختلف دنیا؟ حفظ سلامت جسمانی؟ تخصیص دادن وقت به دوستان؟ اما شما که نمی توانید همه این کارها را با هم انجام دهید. بنابراین بهتر است کارهایی که با ارزش های پایه ای فردیتان متفاوت هستند را حذف کنید.

-     لیستی از اهدافی که می خواهید به آنها برسید تهیه کنید. سعی کنید به جای اینکه چند کار را به صورت نصفه نیمه و در آن واحد انجام دهید، یک کار را تمام و کمال انجام دهید. نمی توانید به 24 ساعت موجود در شبانه روز چیزی اضافه کنید، اما می توانید فعالیت های اضافه خود را کم کنید.

-     به جای اینکه مرتباً "بله" بگویید، "نه" گفتن را یاد بگیرید. اگر کاری از دستتان بر می آمد انجام دهید، اما گفتن نه را هم تمرین کنید. از قبل برای نه گفتن خود در شرایط مختلف برنامه ریزی کنید. به عنوان مثال می توانید بگویید: "متاسفم ولی نمی توانم این کار را انجام دهم. من قبلاً برای این کار برنامه ریزی کرده ام".

-     خود را به دام وسایل ارتباطی گرفتار نکنید. آیا واقعاً لازم است که یک تلفن در دفتر کار، یکی در منزل، موبایل شخصی، موبایل کاری، پیجر، فکس، ایمیل، و تکنولوژی  ICQاینترنتی را یکجا داشته باشید؟

-          کارهای کوچک و خرده ریز خود را به کسانی محول کنید که هیچ گونه هدف و اولویت بندی معینی در زندگی خود ندارند.

-     وقت خود را صرف جمع کردن پول نکنید بلکه پول خرج کنید تا زمان خود را ذخیره نمایید. لازم نیست دور شهر را بزنید تا از ارزانترین خواروبار فروشی مایحتاج روزانه خود را تهیه و 100 تومان کمتر خرج کنید. ارزش وقت شما خیلی بیشتر از این حرف هاست. حتی می توانید کسی را استخدام کنید تا کارهایی را که به انجام آن تمایلی ندارید برایتان انجام دهد.

-          اشتراک خود را در روزنامه هایی که حتی سالی یکبار هم به آنها نگاه نمی کنید، قطع نمایید. در طول روز فقط یک روزنامه بخوانید.

-     بیش از اندازه پای تلویزیون ننشینید. فقط برنامه هایی را تماشا کنید که از قبل به دیدن آنها فکر کرده اید. زمانیکه برنامه شروع می شود تلویزیون را روشن کنید و وقتی برنامه تمام شد آن را خاموش نمایید. به هیچ وجه رسیوری برای پخش کانالهایی که هیچ وقت آنها را تماشا نمی کنید خریداری نکنید. اصلاً چه خوب بود اگر می توانستید اعتصاب کنید و اصلاً تلویزیون تماشا نکنید.

-     دفتر کار، انباری، و زیر زمین خانه خود را همیشه تمیز و مرتب نگه دارید. اگر برای مدتی از وسیله ای که دارید استفاده نکردید بی جهت آنرا نگه ندارید. اگر هم نمی توانید تصمیم بگیرید که آیا به وسیله ای نیاز دارید یا نه برای آن یک تاریخ انقضا در نظر بگیرید و در موعد مورد نظر آنرا دور بیندازید.

-          از کار کردن برای سازمانهایی که به پیشرفت فردی شما و اهمیت نمی دهند خودداری نمایید.

-          از تکنولوژی روز بهره بگیرید. قبوض و سایر صورت حساب های خود را اینترنتی پرداخت کنید.

-     برای آخر هفته های خود حتماً یک برنامه ریزی منحصر بفرد داشته باشید تا بتوانید ذهن و جسم خود را به طور کلی از کار جدا کنید. با خانواده و سایر افرادی که احساس خوبی در شما ایجاد می کنند بیرون بروید. از برقراری ارتباط با افرادی که شما را ناراحت می کنند و انرژیتان را می گیرند خودداری کنید.

-          کیف کوچکتری با خود حمل کنید. کارت های اعتباری متفاوت را دور بیندازید و تنها یک کارت به همراه داشته باشید.

-     هر روز پرینت بانکی خود را چک نکنید. سرمایه گذاری شما در دراز مدت نتیجه می دهد. چک کردن حساب بانکی به صورت روزانه سبب می شود استرس زیادی در شما ایجاد شود و این امکان وجود دارد که تصمیمات غیر ضروری و نادرستی اتخاذ کنید.

-     برای خودتان وقت بگذارید. هر روز لحظاتی را به بررسی کیفیت کار فردی در طول روز اختصاص دهید. قدم بزنید، برای آینده خود برنامه ریزی کنید، و به جای فروشگاه به پارک بروید و چرخی بزنید.

 

-     قرض ها و بدهی های خود را پرداخت کنید. اگر خرده حسابی با کسی دارید آنرا تسویه نمایید. کارت های بانکی خود را در جایی قرار دهید که نتوانید به آسانی از آنها استفاده کنید تا تمام قرض های خود را پرداخت نمایید. برای یک ماه کلیه خرج هایی را که می کنید یادداشت نمایید تا ببینید در چه مواردی ولخرجی کرده اید تا بتوانید از ماه آینده هزینه های غیر ضروری خود را حذف کنید. به عنوان مثال به جای اینکه هر روز غذا از رستوران بگیرید بهتر است از خانه برای خود نهار ببرید.

-          خانه کوچکتری را اجاره کنید و از سرمایه خود در کارهای دیگر استفاده کنید.

 

-     هر سال یکبار به سفر بروید. برخی از افراد ادعا می کنند که : "ما سه سال است که به مسافرت نرفته ایم" خوب این که مدال افتخار نیست!

-          سعی کنید محل کارتان به محل سکونتتان نزدیک باشد تا مجبور نشوید با ماشین سر کار بروید.

-          هر روز اندکی با خود خلوت کرده و به خاطر نعمت هایی که دارید متشکر و قدردان باشید.


پیدا کردن عشق در مکان مناسب

    نظر

پیدا کردن عشق در مکان مناسب

آیا آماده هستید که تجربه خود از عشق واقعی را گسترش دهید؟

تعریف "عشق حقیقی" : عشق مطلق به خویشتن که بی اختیار و به صورت خودجوش در فضای خارجی منتشر شده و به سوی افراد دیگر جاری می شود و مجدداً به سمت خودتان باز می گردد.

عشق واقعی چگونه ابراز می شود؟ عشق واقعی تنها به واسطه ی عشقی می تواند منتشر شود که هیچ گونه فیلتری در آن وجود نداشته باشد و در ازای خود چیزی را از دیگران طلب نکند. اگر عشق همراه با ترس، حسد، کمبود و یا سایر نیازها باشد، ماهیت اصلی عشق حقیقی در آن گنجانده نشده است و تنها سایه ای محو از آنچه که باید باشد را به تصویر کشیده. عشق حقیقی را تنها می توان از راه یک کانال روشن انتقال داد.

چگونه مسیری روشن برای ابراز عشق باشم؟

آن زمان را به خاطر می آورید که تلویزیون ها آنتن های مناسب نداشتند و تصاویر را به صورت برفکی نشان می دادند. افراد بعد از یک مدت خسته می شدند و حتی اگر برنامه مورد علاقه شان هم در حال پخش بود باز هم تلویزیون را خاموش می کردند. هر چیزی جز عشق حقیقی هم یک چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد می کند. اگر عشق خالص نباشد مثل این است که می خواهد پیام خود را از طریق یک شبکه برفکی به طرف مقابل انتقال دهد. زمانی می توانید عشق حقیقی را بروز دهید که از یک دریچه ی ارتباطی شفاف استفاده کنید. زمانیکه با ایجاد فیلترهای مختلف بخواهید عشق خود را فیلتر کنید عشق خود به خود از بین می رود و تکه های آن از هم پاشیده می شوند. عشق حقیقی از همه نظر کامل است. اگر تکه تکه شده باشد و در ابراز آن مضایقه وجود داشته باشد، دیگر عشق حقیقی نخواهد بود و تنها ظاهر عشق را به خود می گیرد.

زمانیکه در مقابل عشقی که به دیگران می دهیم از آنها انتظار داریم که کاری در قبال ما انجام دهند در حقیقت با این عمل خود عشق را محدود و تکه تکه می کنیم. مثلاً انتظار داریم که چون کسی را دوست داریم و به او عشق می ورزیم او هم در مقابل ما را دوست بدارد. که آنوقت با این توقع خود عشق را خدشه دارد می کنیم. این هم یکی دیگر از دلایلی است که چرا برخی روابط شروع گرمی دارند اما پس از مدتی شعله های عشق افراد فروکش می کند. در ابتدا هر دو نفر عشق زیادی را نثار هم می کنند، اما به محض اینکه از دیگری این توقع را پیدا می کنند که در قبال این عشقی که به طرف مقابل می دهند او هم خواسته های آنها را برآورده سازد آنوقت است که عشق شرطی می شود و دیگر قدرت آن را از دست می دهد که بال و پر بگیرد. هنگامیکه یکی از طرفین به دیگری اینطور نکاه می کند که او موظف است نیازهایش را برآورده سازد، یک قرار داد غیر کلامی بین آنها بسته می شود. به عبارت دیگر:

من تو را دوست دارم به شرطی که تو از من حمایت کنی و نیازهای مرا برآورده سازی و اگر این کار را نکنی معلوم می شود که تو واقعاً مرا دوست نداری. اگر من بدانم که تو واقعاً من را دوست نداری آنوقت مجبور می شوم که عشقم را نسبت به تو دریغ کنم تا به این وسیله از خودم محافظت نمایم. در حقیقت اگر تو آنطور که من می خواهم عمل نکنی، می فهمم که دوستم نداری بنابراین چرا من باید به دوست داشتن تو ادامه دهم؟

به راحتی می توان مشاهده نمود که وقتی کسی متوجه می شود که طرف مقابل برایش اهمیت قائل نیست و نیازهایش را برآورده نمی کند، او هم عشق خود نسبت به طرف مقابل را مسدود می کند و هر کس با خودش و طرف مقابل می جنگد؛ و این به هیچ وجه شمایل عشق خالص را ندارد.

اگر احساس می کنید که عشق میان شما رشد نمی کند، مطمئن باشید که خودتان مانعی را بر سر راه آن ایجاد کرده اید و همین موانع هستند که به عناوین مختلف سد راه عشق شما می شوند. یکی از اصلیترین این موانع می تواند خود شما باشد.

تنها در صورت فراموش کردن و بخشیدن است که عشق رشد می کند.

چگونه می توانم به طرف مقابل عشق بدهم؟

شما عشق را به کسی نمی دهید. این خود یکی از تصورات غلط است که از رشد و پرورش عشق جلوگیری بعمل می آورد. حقیقت اینجاست که باید ابتدا خودتان را بدون هیچ گونه قید و شرطی دوست بدارید. اگر خودتان را از هر لحاظ و بدون هیچ تعلل، بهانه، و وقفه ای دوست بدارید آنوقت حتی ترس های وجودیتان هم تبدیل به عشق می شوند؛ در یک چنین حالتی است که ماهیت اصلیتان عشق می شود و آنوقت به راحتی می توانید به دیگران عشق هدیه دهید.

خودتان تبدیل به همان معشوقه ای می شوید که مدت ها به دنبال او می گشتید. زمانیکه ماهیت وجودی شما تبدیل به عشق می شود آنوقت هر کجا که می روید و هر کاری که انجام می دهید ناخودآگاه و به صورت طبیعی عشق را در فضا منتشر می کند. وقتی عشق بدون هیچ تلاشی و بدون مضایقه از جانب شما در فضا متساعد گردد دیگران هم می توانند بدون هیچ گونه تلاشی آنرا دریافت کرده، و عمیقاً درک و احساس نمایند و حتی اگر دیگران بخواهند حالت بسته ای نسبت به عشق شما بگیرند باز هم عشقتان به صورت ناخودآگاه وارد جسم و روحشان می شود و آنها را از خواب بیدار می کند. می توان اظهار داشت که در سطوح عمیق تر کسانیکه به این عشق خالصانه دسترسی پیدا می کنند قادر می شوند تا خود حقیقی شان را کشف کنند. زمانیکه این ماهیت درونی بیدار شود، نیرویی عظیم آنها را به سمت مسیری سوق می دهد که بتوانند عشق را کاملتر تجربه کنند و با این تجربه موفق به شناسایی هر چه بهتر خودشان می شوند. شما تنها به واسطه عشق است که می توانید خودتان را به طور کامل بشناسید. بدون وجود عشق واقعی به خودتان تنها گیج و گنگ می شوید و هیچ مسیر درستی را نمی توانید تشخیص دهید.

زمانی که خودتان را بدون وجود هیچ گونه قید و شرطی دوست بدارید و به قدرت خود با اتکا به شناختی که از خودتان پیدا می کنید، برسید عشق حقیقی احساس می شود. زمانیکه شما خودتان را نپذیرید (حتی اگر یک قسمت کوک باشد) آنوقت خودتان را به طور کامل نپذیرفته اید و اگر هم عشقی را احساس کنید این تنها نمای خارجی عشق است که می بینید. هر چقدر بیشتر خودتان را انکار کنید همان قدر عشق را حاشا کرده اید. هر چقدر بیشتر خودتان را دوست بدارید و خودتان را به خاطر شخص حقیقی که هستید و همانگونه که هستید در آغوش بگیرید، عشق بیشتری احساس می شود و تجربه شده و ابراز می گردد.

زمانیکه عشق حقیقی بی قید و شرطی نسبت به خودتان پیدا می کنید، هر موجودی در جهان می تواند آنرا احساس کند و عشق را در سطوح عمیق تر از شما دریافت نماید. زمانیکه به طور اخص به کسی عشق می دهید عشق شما به طرز باور نکردنی زیاد می شود و زمانیکه که گیرنده آن عشق شما را با قلبی باز و بدون هیچ گونه فیلتری می پذیرد چه بسا همان عشق چند برابر شده و به سوی شما باز می گردد و عشق وجودی خودتان هم بزرگ می شود و همیشه در همه راهی می توانید آنرا بیش از پیش احساس کنید.

و این هم نمونه هایی از مشخصات عشق مطلق

- عشق حقیقی محبت خود را نثار هر کس و هر چیز می کند و در همه حال قدردان و سپاسگزار است.

- عشق حقیقی به راحتی قادر به دیدن و لمس احساسات حقیقی و عمیق دیگران است و میداند که همه ما بخشی از یک بدنه بزرگتر هستیم.

- عشق حقیقی می داند که تنها یک کل وجود دارد و هر گونه کثرتی هم نهایتاً به وحدت ختم خواهد شد.

- عشق حقیقی شک و تردید و پرسش و یا تعللی در دوست داشتن به خود راه نمی دهد.

- عشق حقیقی رو راست است و هیچ چیزی برای پنهان کردن ندارد و خودش هم از چیزی پنهان نمی شود.

- عشق حقیقی شفاف است

- عشق حقیقی می داند که تنها چشم هایی که شما می توانید به آن نگاه کنید چشم های خودتان است.

- عشق حقیقی تا بی نهایت افزایش می یابد هیچ پایانی برای آن نیست.

چگونه می توان عشق حقیقی را تشخیص داد؟

 اگر عشقی را مشاهده کردید که در مسیر خود متوقف شد باید بدانید که این واقعاً عشقی نبوده که بتوانید با آن به جایی برسید و یا اینکه چیزی را شروع کنید. بلکه فقط ترسی بوده که خود را در نقاب عشق نمایش داده، زمانیکه مهمانی تمام شود و نقاب ها از چهره ها برداشته شود عشق دروغین نیز از بین می رود. عشق مطلق تا بیکران ها ادامه دارد، هیچ گونه تردید و  دودلی در خود جای نمی دهد ندارد، توقف و دودلی هم در آن معنایی ندارد، همان چیزی است که می بینید و از طریق شما بدون هیچ واپس زنی و سرکوب شدنی منتشر می شود.

آیا دهندگی نشانگر آن است که دارای عشق حقیقی هستیم؟

آیا این بخشش ها رابه نیت چشم داشت انجام می دهید؟ و پس از آن ناامید می شوید. اگر پاسخ شما به این پرسش مثبت باشد باید بگوییم که شما عشق حقیقی را تجربه نکرده اید. شاید بزرگترین قلب دنیا را داشته باشید و فرد بخشنده ای باشید، اما اگر از عشق فردی لبریز نباشید نمی توان گفت که عشق شما حقیقی است. بسیاری از افراد دیگران تنها به این دلیل به خود ارجعیت می دهند که در درون وجود خود احساس خلاً می کنند و می خواهند با این کار خلا درونی خود را پر کنند.

عشق مطلق خودخواهی نیست – تکامل است

زمانیکه خودتان به تکامل رسیده باشید آنوقت است که می توانید در قبال دیگران بخشنده باشید، در غیر اینصورت توقعات و انتظاراتی نسبت به سایرین پیدا می کنید که شاید به زبان نیاورید اما در ذهن خود آنها را می پرورانید، و از طرف مقابل توقع دارید که نیازهای شما را برآورده سازد. به خاطر داشته باشید زمانیکه شما چیزی را از کسی طلب می کنید به عنوان مثال حتی اگر به او عشق می دهید تا در مقابل بتوانید از او عشق دریافت کنید، باز هم اسم این امر را نمی توان عشق گذاشت. عشق خالص آن است که شما هیچ انتظاری از طرف مقابل نداشته باشید. ابتدا باید قادر شوید که خودتان را بدون وجود هیچ گونه قید و شرطی بپذیرید و بدون در نظر گرفتن هیچ گونه محدودیتی دوست بدارید.

فقط تنها زمانیکه خودتان را بی قید و شرط دوست بدارید دیگران هم می توانند شما را دوست بدارند. در غیر اینصورت آنها به طور ناخودآگاه متوجه نیازمندی و تهی بودن شما می شوند و این بخشش شما را به عنوان قرارداد غیر کلامی برای برآورده کردن نیازهایتان تلقی می کنند. به عبارت دیگر آنها تصور می کنند که اگر عشق شما را بپذیرند شما از آنها توقع پیدا می کنید. به همین دلیل است که دیگران گاهی اوقات درها را به روی برخی افراد بخشنده می بندند. آنها با این کار تنها می خواهند خودشان را در مقابل خفاش های احساسی و کسانیکه نقاب بالماسکه به چهره زده اند در امان بدارند. سنگدلی است؟ شاید، اما حقیقت دارد.

زمانیکه سراسر وجودتان مملو از عشق شود شما خود به خود عشق زیادی را نیز از دیگران دریافت خواهید کرد. زمانیکه کمبود عشق دارید شاید به آن خاطر باشد که به دلیل نیازها فردی دیگران را مجبور می کنید که عشق فیلتر شده به شما بدهند. زمانیکه از عشق برای پر کردن نیازهای خود بهره می گیرید، هیچ گاه قادر به تجربه عشق حقیقی نخواهید شد. تنها زمانی می توانید عشق را به طور کامل جذب کنید که کلیه خلاهای درونیتان را پر کرده باشید؛ چراکه عشق تنها از طریق عشق جذب شود. زمانیکه عشق به بیهودگی و خلا برخورد کند خودش هم خالی می شود. زمانیکه عشق به عشق برخورد می کند آنوقت است که عشق بیشتری بوجود می آید.

 

چگونه می توانم خودم را بدون هیچ گونه قید و شرطی دوست بدارم؟

عشق حقیقی فی نفسه می داند که به هر کجا که ما می نگریم فقط خودمان را می بینیم و اگر نتوانیم آنچه را که می بینیم دوست بداریم به این دلیل است که شاید واقعاً خودمان را دوست نداریم. تا زمانیکه خودتان را به طور کامل دوست نداشته باشید، نمی توانید دیگران را خالصانه دوست بدارید. اگر هر گونه شرطی برای دوست داشتن فردی خود بگذارید، آنوقت عشق توانایی رشد و گسترش خود را از دست می دهد. تا زمانیکه با خود بگویید تا وقتی او مرا نبخشد، وزنم کم نشود، پول بیشتری کسب نکنم و یا صحبت های از این قبیل مطمئن باشید که عشق فردی شما شرطی است. و این عشق شرطی هیچ وجه تشابهی به عشق خالص ندارد. عشق مطلق یعنی هیچ چیز (و دقیقاً هیچ چیز) نمی تواند مانع عشق ورزیدن شما به خودتان شود. شما الان بدون توجه به شرایطی که در آن قرار دارید، قابل دوست داشتن هستید، فرد جذاب و محبوبی هستید. گاهی اوقات که برخی خواسته هایتان نمی رسید ممکن است خودتان را کمتر دوست بدارید و برای خودتان شرایط سخت تری را قائل شوید اما کار درستی نمی کنید. سعی کنید خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید؛ با تمام حسن ها و با تمام نقص ها.

این مسائل شما را از مسیر اصلی منحرف می کنند و نشات گرفته از سیستم عقیدتی هستند که بر اساس ترس های فردی بنا نهاده شده اند. فکر می کنید با دوست داشتن خودتان دچار چه دردسری می شوید؟ از این می ترسید که بیش از اندازه در نظر خود و دیگران قدرتمند جلوه کنید؟! خوب شاید درست باشد چرا که با این عشق محدودی که در حال حاضر نسبت به خودتان دارید قادر نخواهید بود قدرت بی دریغی که از عشق واقعی عایدتان می شود را هضم و کنترل نمایید. به محض اینکه عشق حقیقی به خویشتن را روز به روز و ساعت به ساعت برای خودتان انتخاب کنید، آنوقت تبدیل به فردی می شوید که قابلیت کنترل و ابراز نیروهای غریزی خود را دارد و این تنها راز خلق یک زندگی غنی، مطبوع، مهیج، و کامل است. این زندگی انتظار شما را می کشد، بنابراین به آن پاسخ مثبت دهید.

عشق خالص نسبت به دیگران نیازمند سوختی است که هر لحظه آنها را تغذیه کند. منبع تامین این سوخت از اینجا حاصل می شود که شما خودتان را به خوبی بشناسید. این قدرت بدون وجود عشق هیچ است و عشق بدون وجود این قدرت هیچ می شود. تنها زمانیکه عشق و قدرت با یکدلی و اتحاد در کنار یکدیگر به شکوفایی برسند عشق می تواند به طور چشمگیری رشد پیدا کند و شما هدیه ی شگرف آن را تجربه نمایید.

آرزوی من برای شما توانای پذیرش این هدیه با آغوشی باز است.

برایتان آرزویی جز عشق و آرامش ندارم


با خویشان نا اهل چه کنم؟

    نظر

با خویشان نا اهل چه کنم؟

دیدار

 

قطع رحم

قطع رحم به معنای رسیدگی نکردن و محبت نداشتن نسبت به نزدیکان است. این امر در اسلام بسیار ناپسند شمرده شده و تاکید گردیده که از آن اجتناب نمایید.

خداوند تعالی کسانی را که با خویشاوندان خود قطع رابطه می‏کنند ، در سه جای قرآن (بقره: 27و رعد: 25و محمد: 23-22) مورد لعن و نفرین قرار داده است. از جمله می‏فرماید: «اگر از فرمان خدا رویگردان شوید ، آیا جز این انتظار می‏رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟ آنها کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است.» (محمد: 22- 23).

 

قطع رحم به معنای رسیدگی نکردن و محبت نداشتن نسبت به نزدیکان است. این امر در اسلام بسیار ناپسند شمرده شده و تاکید گردیده که از آن اجتناب نمایید.

 

امام صادق(ع) از جدش امام سجاد (ع) نقل نموده که فرمود: «از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته‏ام.» (سفینه‏البحار، ج1، ماده رحم.) همچنین در جای دیگر می‏فرماید: «به خدا پناه می‏بریم از گناهانی که مایه تسریع نابودی است، مرگ‏ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین خالی می‏سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر و ترک احسان و نیکی (به آنان) است» (اصول کافی، ج 2، ص 448) در همین راستا امام علی(ع) می‏فرمایند: « قطع رحم و عاق پدر و مادر شدن از زشت‏ترین گناهان است.» (میزان الحکمه، ج 4، ص 89)

 

رفتار با  خویشان نااهل

شخصی به رسول خدا (ص) عرض کرد: «من اقوامی دارم که به آنها احسان می‏کنم ولی آنها مرا اذیت می‏کنند. می‏خواهم دیگر کاری به آنها نداشته باشم.» پیامبر (ص) فرمود: «در این صورت خداوند همه شما را رها می‏کند (و از رحمتش دور می‏سازد)». عرض کرد «پس چه کنم؟» پیامبر (ص) فرمود: «به آن کس که تو را محروم ساخته بخشش کن و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند و آن را که به تو ظلم کرده، ببخش. و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود.»

 

رسول خدا (ص) در همین خصوص در بیانی دیگر می‏فرماید: «آیا می‏خواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟» حضار با اشتیاق گفتند: «بله یا رسول‏الله». فرمودند: « با اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده عفو کند. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی‏اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند».

 

از رسول خدا پرسیدند: « بهترین صدقه کدام است؟» فرمودند: «صدقه به خویشاوندی که دشمنی شما را در دل داشته باشد. پس صله رحم به خویشان، عام است و حتی بدخواهان را نیز شامل می‏شود.»

 

البته مواردی هم وجود دارد که قطع رحم اجازه داده شده است:

1- مواردی که ارتباط فامیلی موجب ضرر و زیان طرف مقابل می‏شود.

 

2- مواردی که ارتباط فامیلی با انسان کافر و مشرک یا منافق موجب تاثیر‏پذیری انسان و افتادن به وادی خطرناک کفر و شرک و انحراف می‏گردد.

 

3- مواردی که انسان در اثر ارتباط فامیلی با شخصی گنهکار نه تنها در وی نمی‏تواند تاثیر بگذارد بلکه از او تاثیر می‏پذیرد و به گناه کشیده می‏شود.

 

4- مواردی که رفت و آمد با فامیل آلوده و مساله‏دار موجب تایید اعمال وی در دید دیگران گردیده، باعث جذب سایرین به وادی گناه می‏گردد. (معراج السعادخ؛ ملااحمد نراقی)

 

از آنچه بیان شد می‏توان دریافت که در اسلام «صله رحم» و ارتباط فامیلی بسیار اهمیت داشته و کراراً مورد تاکید قرار گرفته است، در مقابل قطع رحم امری نادرست و غلط است و باید از آن اجتناب نمود.

 

در موارد محدودی که اجازه ترک رحم داده شده نیز بیشتر محدود نمودن آن مورد نظر است. همانگونه که اگر فامیل ما مرض خطرناک واگیردار داشته باشد روابط ما با او به گونه‏ای محدودتر خواهد بود، در مواردی که آنها به آلودگی روحی خطرناکی مبتلا شده‏اند نیز همین گونه باید باشد. در این موارد هم به حداقل قطع رابطه باید کفایت نمود، نه قطع کلی، وصله رحم را حتی با یک احوال‏پرسی تلفنی، سالی یک یا دو بار دیدار و ... باید ادا نمود.

 

منبع : نشریه بشری خانواده- با تلخیص

تنظیم برای تبیان : داوودی

 


1+10 روش شاد کردن خانم ها

    نظر

1+10  روش شاد کردن خانم ها 

همسران

1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.

 

2 ) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

 

3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید!

 

4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید. اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.

 

5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.

 

6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
 

7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید. اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.

 

8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.

 

9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید. نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.

 

10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.

 

11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید. در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.

 

منبع : ابتکار - با تغییر و تلخیص