سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی با عشق

خوب شاید....

    نظر

سلام

خوب شاید قلمم دوباره از خواب بیدار شده

تو لابه لای روزمرگی های کار و زندگی ماشینی مگه قلم به داد روح من برسه که کمی بتونه حرف بزنه

از دیشب داشتم پیش خودم فکر میکردم کجای راه ایستادم کجای راهیم که میخواد منو به ارزوهام برسونه نگم ارزو بگم هدف بهتره

من تقریبا هر هفته اونها رو مرور میکنم مینویسم برنامشون رو چک میکنم اما متاسفانه در طول هفته گاهی غافل میشم ازشون گاهی نالمید میشم و این میشه که اخر هفته ها یکم دلم میگیره که چرا گرد فراموشی روی فکر رسیدن به اهدافم نشسته و من یه دستمال تمیز از جنس اشتیاق روشون نکشیدم.

قلمم خوشحال شد وقتی تصمیم گرفتم بنویسم وداستان ها و اشعار قدیمیم یه صرفه ای کردن وقتی دو سه صفحه از اونها رو خوندم و دوباره بازنویسی کردم.گاهی به خودم میگم چقدر عجیبی بقیه با چه چیزهایی خوشن تو با چه چیزهایی بعد دوباره به خودم میگم نه اگه بنا بود ادمها مثل مثل هم باشن خدا اثر انگشتانشون رو یکی نمیکرد درسته که برای من خیلی چیزها مهم نیست اما چیزهایی هست که خاص خود منه همونطور که برای تو هست و برای دیگری!همین خاص بودنه که ادمها رو متمایز میکنه .از خدا ممنونم بخاطر همه چیزهایی که بهم داده به خاطر همین اهنگ خوب و ارامش بخش وبلاگم بخاطر شنواییم بخاطر بیناییم بخاطر نعمت لذت بردنم از زندگی و بخاطر هستیم.

دروغ نمیگم یک سالی هست که از خودم و علایقم غافل بودم و شده بودم کار و کار و فقط همین اما یکی دو روزیه که برگشتم به خودم به هدفهام به شادیام به علایقم به احسالساتم و این حس سبکی زیبا!!!!خدا قسمت همتون بکنه!

سرتونو درد نیارم روزی که تصمیم گرفتم این وبلاگ رو بنویسم داستان از جدایی یه زن و شوهر و در واقع خیانت شروع شد .تصمیم گرفتم راههایی و پیداکنم که همسرها عشق ورز و عشق ورزیدنی بشن .دو سالی خوندم و نوشتم و خلاصه کردم خیلی اوقات بدقول شدم و گاهی هم خوشقول بعد دو سالی بستمش و سپردمش به غبار زمان .تو همین فاصله خیلی چیزها پیش اومد خیلی هاشون تلخ بود و بعضی شیرین تا اینکه عاقبتش خوش شد و ارشد قبول شدم چیزی که ارزوم بود کار منو سرگرم کرد اما نتونست تنهایی قلمم و پر کنه دستای منو قلمم همیشه تو انتظار هم بودند و بیتاب تا اینکه بالاخره امروز ....

خوشحالم کخ دو تا یار خوب رو دوباره به هم رسوندم .سبک جدیدی که تو نوشته هام میارم بیشتر سبک دلیه تا عقلی نمیدونم به دلتون میشینه یا نه اما هر جمعه 10 -11صبح براتون مینویسم و از چیزهایی میگم که میبینم.برای اینکه کمک کنیم همدیگر رو تو ساختن یه زندگی خوب .این هدف همه ماست لذتی زیبا و ماندکار و پاک از هدیه خدا زندگی!

همتونو دوست دارم .به همتون سلام میگم نه خداحافظ

مراقب خودتون باشین

متین